نسلکُشی یا نسلکِشی؟
در یادداشت زیر برآنیم تا باتوجهبه سخن بزرگان و گزیدۀ آنچه در آیات و روایات آمده است، به بررسی دو رویکرد تحدید و احیای نسل بهویژه نسل شیعه بپردازیم. بهاینترتیب که با درنظرگرفتن هر آنچه دشمنان و خیرخواهان نظام اسلامی از نهاد خانواده توقع دارند، نقشۀ راهی را برای تصمیمگیری آیندۀ خود دربارۀ چگونگی تشکل خانواده و کیفیت آن ترسیم کرده باشیم.
از اوایل انقلاب و زمانی که هنوز سبک زندگیها بهسمت تکفرزندی و کاهش جمعیت پیش نرفته بود، امام خمینی(ره) در نطقی مشهور اینگونه بیان کردهاند: «مملکت ایران... وسعتش آنقدر است که برای ۱۵۰ میلیون تا ۲۰۰ میلیون جمعیت کافی است. یعنی اگر ۲۰۰ میلیون جمعیت داشته باشد، در ایران به رفاه زندگی میکنند.» (۱۳۵۸/۲/۳۰)
این سخنان خود، گویای اهمیت جمعیت برای یک جامعه است؛ بهطوریکه خداوند متعال با تقسیم منابع در زمین و همچنین با نهی از تحدید نسل بهواسطۀ بیم از تنگدستی انسان، این اشرف مخلوقات را به رشد و پرورش نیکو روی زمین فراخوانده است. ازاینروست که امام خمینی(ره) نیز از بدو تأسیس حکومت شیعه در ایران اسلامی همواره به این مهم توجه کردهاند.
آنچنان که بر میآید رهبر انقلاب نیز شرط پیشرفت در جامعه را مجاهدت در راه تربیت فرزند نیکو عنوان میکند و در این راستاست که در سخنرانی اردیبهشت سال 92 این نکته را به مادران ایران خاطر نشان میکنند: «فرزندآوری یکى از مهمترین مجاهدتهاى زنان و وظایف زنان است؛ چون فرزندآوری درحقیقت، هنر زن است؛ اوست که زحماتش... رنجهایش را میبرد... خداى متعال ابزار پرورش فرزند را به مردها نداده، در اختیار بانوان قرار داده؛ صبرش... عاطفهاش... احساساتش... اندامهاى جسمانىاش را به آنها داده... اگر چنانچه ما اینها را در جامعه بهدست فراموشى نسپاریم، آن وقت پیشرفت خواهیم کرد.»
اینگونه است که نجات جامعۀ ایران از تحدید نسل مجاهدش بر دوش زنان جامعه است. مجاهدتی که ثمرۀ آن پیشرفت و شکوفایی در عرصههای مختلف میشود.
اما تحدید نسل، آثار سو فراوانی در جامعه دارد که بخشی از آنها را به تناسب در یادداشتهای گذشته کاوش کردیم؛ اما یکی از تهدیدهای اصلی زمانی بروز میکند که نمودار جمعیت جامعه در اثر تحدید نسل بهسمت پیری سیر کند. رهبر انقلاب نیز این مهم را در سخنان خویش برشمرده و اینگونه به جامعۀ ایران هشدار میدهد: «ما باید در سیاست تحدید نسل تجدیدنظر کنیم. سیاست تحدید نسل در یک برههاى از زمان درست بود؛ یک اهدافى هم برایش معین کردند. آنطوریکه افراد متخصص و عالم و کارشناسان علمىِ این قسمت تحقیق و بررسى کردند و گزارش دادند، ما در سال ۷۱ به همان مقاصدى که از تحدید نسل وجود داشت، رسیدیم. از سال ۷۱ به این طرف، باید سیاست را تغییر میدادیم؛ خطا کردیم، تغییر ندادیم. امروز باید این خطا را جبران کنیم. کشور باید نگذارد که غلبۀ نسل جوان و نماى زیباى جوانى در کشور ازبین برود و ازبین خواهد رفت اگر بههمینترتیب پیش برویم؛ آنطوریکه کارشناسها بررسى علمى و دقیق کردند. اینها خطابیات نیست؛ اینها کارهاى علمى و دقیقِ کارشناسی شده است.»
مسئلۀ افزایش جمعیت و فرزندآوری با دین و شریعت مسلمان گره خورده است؛ بهطوریکه رد این مسئله را میتوان در منابع فقهی نیز جستوجو کرد. درهمینزمینه علامه طباطبایی(ره) تکثیر نسل مسلمانان برای زدودن بنای شرک و فساد توسط آنان را از مهمترین مقاصد شریعت ذکر کرده است.2
امام رضا(ع) هم در همین راستا فرزندآوری را لازمۀ تداوم زندگی میداند و میفرمایند: «آن کسی که از خود فرزندی به جا نگذارد، مثل این است که هرگز میان مردم نزیسته است؛ اما آن کسی که از خود فرزندی به یادگار نهد، گویی نمرده و در میان مردم زنده است.»
امام رضا(ع) همچنین فرزند را موهبتی از طرف خداوند دانسته و میفرمایند: «فرزند آدمی هدیهای است برای او.»
در روی دیگر سکه، در جوامع غربی سالهاست که بر طبل تحدید جمعیت کوبیده میشود. شاید بتوان نخستین نظریهپرداز حوزۀ جمعیتشناسی را «رابرت مالتوس» انگلیسی دانست. وی در نظریۀ خود ضمن اشاره به رشد تصاعدی جمعیت در مقابلِ رشد حسابی منابع طبیعی، از ضرورت کاهش جمعیت سخن میگوید. راهکار غیرانسانی مالتوس برای فزونینیافتن جمعیت نسبتبه منابع، مُردن انسانهای فقیر است. پس از مالتوس، نظریهپردازان دیگری در باب جمعیت داد سخن سر دادند. هریک از این نظریهپردازان باتوجهبه شرایط محیطی و اقلیمی محل زیست خود، ایدههایی در رابطه با افزایش و کاهش یا حد تناسب و تعادل جمعیت طرح کردند؛
اما مطرحکردن این مسئله در ابعاد عملی آن نسخهای نیست که برای خود جوامع غربی پیچیده شده باشد؛ بلکه تحدید نسل مسئلهای است که ازنظر غرب باید در جوامع جهان سوم اجرایی شود. در راستای همین سیاستورزی است که هنری کیسینجر از استراتژیستهای ارشد آمریکایی بیان میکند:
سیاست کاهش جمعیت باید در اولویت سیاست خارجۀ آمریکا در قبال کشورهای جهان سوم باشد؛ زیرا که رشد و شکوفایی اقتصاد آمریکا وابسته به مواد معدنی است که از خارج این کشور وارد میشود و مخصوصاً از کشورهای کمتر توسعهیافته غرب که افزایش جمعیت در مشرق بهویژه میان مسلمان را تهدیدی برای امنیت خود میبیند. آنان همواره در راستای کاهش موالید در شرق کوشش کردهاند. ترس غرب از شرق را میتوان در سخنان بیشتر نظریهپردازان غربی مشاهده کرد؛ بهطوریکه بنا به تأکید هانتینگتون در دهۀ گذشته، جوانان در بسیارى از جوامع مسلمانان بیشتر از 20درصد رشد کرده است. این نسلى است که نیروهاى اجتماعى را براى سازمانها و نهضتهای اسلامى آماده مىکند. وی بهطور نمونه به افزایش نسبت جمعیت جوانان در سال 1970، اشاره میکند و میافزاید: در این دهه، انقلاب اسلامى ایجاد شد. افزایش 20درصدى جمعیت جوانان را در الجزایر، در اواخر دهۀ 80 و اوایل دهۀ 90 منجر به پیروزى مسلمانان در انتخابات شد. ازسویدیگر، جمعیتهاى بزرگتر نیازمند منابع بیشترى هستند. مردم این جوامع در آینده، مجبور خواهند شد براى رفاه خود به فکر اشغال اراضى دیگران باشند. همچنین کنارهمقرارگرفتن مسئلۀ رشد جمعیت در یک فرهنگ و کندبودن رشد جمعیت در فرهنگ دیگر، نیازمند تعدیل سیاسى و جلوگیرى از خشونت است. بنابه تأکید وی جمعیت کشورهاى اسلامى بهگونهاى چشمگیر در حال افزایش است. این مسئله ظرف بیست سال آینده سبب مهاجرت دستهجمعى جوانان مسلمان جویاى کار به غرب خواهد شد که باتوجهبه ظهور پدیدۀ بیدارى اسلامى و مقابله با ارزشهای فرهنگى غرب، برای آنها خطر محسوب مىشود.
درحالیکه بانک جهانى، صندوق بینالمللی پول، صندوق رشد، یونیسف و یونسکو و فائو و... با ژستهای انساندوستانه و در قالب برنامههای بهداشتی سیاستهای جمعیتی غرب در جوامع اسلامی و توسعهنیافته یا در حال توسعه اجرایی میکنند. پاپ دوازدهم در سال 1915 در نطقى که ایراد کرد، تأیید مىکند هر عمل جنسى که به تولید نسل منجر نشود، ازنظر کلیساى کاتولیک محکوم شناخته مىشود. بسیاری از کشورهای غربی مشوقهای مالی و حمایتی گوناگونی را برای سرپرست خانواده و بهخصوص مادران برای افزایش جمعیت دارند؛ زیرا رشد جمعیت نامناسب و صفر یا منفی موجب شده است هرم سنیشان رو به پیری برود. فرانسه،آلمان، روسیه و اسپانیا ازجمله کشورهایی هستند که در قوانین خود با توسل به انواع و اقسام مشوقها میکوشند تا مردم کشورهای خود را به فرزندآوری تشویق کنند. اگر چنانچه جمعیت، عامل فقر و چالشهای مختلف و در مجموع زندگی سختتر است؛ بنابراین باید همان سیاستی که در قبال کشورهای اسلامی و آفریقایی اتخاذ میشود، در کشورهای غربی نیز اجرایی شود. وجود اینگونه تناقضات خود گویای حقیقت امر در رویکرد به تحدید نسل است.
پینوشت
1. تذکره، چاپ قدیم، 576.
2. المیزان، ج4، 189.