فاملیست مجازی
فضای سایبر به عنوان دنیای صفر و یکها شناخته میشود، دهکدهی جهانی جای که فاصلهها را از حالت تعادل به حداقل در ظاهر و حداکثر در باطن رسانده است. دنیای ماتمزدههای شاد دنیای مفاهیم جدید دنیای آدمکها نه آدمها دنیای مجازی هر چه که باشد در وهلهی اول حکم یک رابط را دارد، افراد به واسطهی این رابط با هم در ارتباط و تعامل قرار دارند. تعاملی نامتعادل، تعاملی که در کنار نقاط قوتش و راههای جدید که پیش روی آدمی قرار میدهد آفتهای نیز به همراه دارد محیط مجازی محیط دوست شدنهاست، محیط شکلگیری رفاقتهای که شاید هیچوقت فرصت تشکیل آن در محیط واقعی پیش نیاید محیط مجازی محیط نظر دادنها و کامنت گذاشتنهاست، نظرهای که شاید هیچوقت در دنیای واقعی گفته نشود در عرض این نقاط مثبت و نقاط مثبت دیگری که در ارتباط با این دنیا میتواند وجود داشته باشد نقاط منفی و ضعفی نیز وجود دارد، مانند عدم شناختهای صحیح و کامل ، عدم برداشت صحیح از رفتارها ، التقاط نقشها و ایجاد نقشهای مجازی ،سو برداشتها ، فراگیری کج فهمیها و نقص حریم خصوصی، عادیسازی ناهنجاریها و بزرگ نمایهای غیرعادی از اتفاقهای خرد و ... در دهکدهی دیجیتال همه افراد به صورت دستههای دوستی چند صد نفره باسلیقهها و دیدگاههای متفاوت در کنار هم قرار میگیرند. کنار هم قرار گرفتنی که میتوان در ابعاد مختلف مورد بحث و تحلیل قرارگرفته شود.
سبک زندگی سایبری: باطنی گسسته ظاهری پیوسته
جامعهی حقیقی بر اساس حقیقت بنا شده و در اثر ماده پدید آمده است، این جامعه که فضای زیست حقیقی ماست دارای اشکال چهارچوبمند و روابط قابللمس است، در این جامعه نقشهای مشخص با حقوقی معین کنار یکدیگر قرارگرفتهاند، نقشهای که ترتیب کنار هم قرار گرفتن آنها منجر به تشکل جامعه میشود. این جوامع به سبب معین بودن نقشها در آن و همچنین وجود قوانین اشکال متنوعی به خود میگیرد که در شکل کلی آن به دو سوپر پارادایم اومانیسم و تئویسم تقسیم میشود. این دو زیست ایدئولوژی که بستر فعالیت جمعی بشر امروز را شامل میشود بر پایه انسانمحوری و در شق تئویسم آن خدامحوری بنا شده است. در رویکرد اومانیستی به سبب انسانمحور بودن روش زندگی به تعداد سلیقه و تشخیص انسانها وجود دارد که به علت دور بودن از ذات حقیقی روش زندگی صحیح، هر یک بعد از مدتزمانی تاریخمصرف خود را از دست داده و دچار فروپاشی میشود. از سوی دیگر در خدامحوری به سبب آنکه یک قبله و غایت وجود دارد پس در درجه نخست یک روش زندگی معین طرح میشود که انسان خداجو موظف است از آن پیروی کند. این تقابل خلاصهای بود از آنچه در دنیایی حقیقی روش زندگی افراد مختلف شده است. حالآنکه در فضای سایبر و دنیایی مجازی به سبب آن که نقشها نه بر اساس حقیقت وجودی افراد بلکه بر اساس ذهنیت افراد از خود تشکیل میشود ما با آشفته بازاری به مراتب متزلزلتر و بحرانیتر از نظامهای اومانیستی طرف هستیم. زیرا که در آن نظامها نقشها بر اساس مسئولیت حقیقی افراد در جامعه رقم خورده است اما در فضای سایبر ذهنت افراد و تخیل آنها است که نقشها را ایجاد میکند. دنیایی مجازی برخلاف زیستبوم حقیقی انسان این فرصت را به انسانها میدهد که بر اساس تخیلات متعدد خود بینهایت انعکاس از شخصیت و هویت خویش در فضای مجازی را به معرض نمایش گذارند. درنتیجه ما در فضای مجازی و تعاملاتی که در این بستر رخ میدهد با یک نظام اومانیستی پارهپاره طرف هستیم که بر مبنا تخیلات و ذهنیتها تشکل شده است. حال اگر در نظام حقیقی، اومانیسم با تغییر چهره گاه و بی گاه و بلعیدن مدلهای ضعیفتر خود به بقا ادامه میداد در این فضا نوظهور یعنی فضای سایبر، اومانیسم دیگر نیازی به بلعیدن مدلهای ضعیفتر ندارد زیرا که مجالی یافته تا در این بستر جدید با تجمع پارهای از هر مدل از زندگی پیکره واحدی را ایجاد کند که در چشم هر فرد حاضر در این فضا به شکل مطلوب به نظر آید. حالآنکه این شکل مطلوب اساساً وجود حقیقی ندارد و ساختهوپرداخته تخیل هر فرد است.
بنابراین اساس این جامعه چون بر مبنا ذهنیت افراد شکل میگیرد و نه شخصیت افراد، پس وجودی گسسته و پوشالی دارد حالآنکه همین وجود پوشالی که بهواسطه ذهنیتها شکل میگیرد چون ریشه در تخیل افراد دارد در نظر هر فرد ظاهری پیوسته و ناگسستنی به خود میگیرد زیرا که تخیل چون از منطق پیروی نمیکند این قابلیت را دارد که هر ناممکنی را ممکن نمایش دهد و هر نقصی را ویژگی و کمال به تصویر کشد.
فضای مجازی، قتلگاه نقشها
هر جامعه حقیقی دارای چهارچوبهای معین و مختص به خود است این چهارچوب بندی به مثابه صفحه شطرنجی میباشد که انسانها همانند مهرههای آن صفحه هر یک نقشهای را به عهده دارند. در آنچه تاکنون نقل شد به ساختار گسستنی این صفحه پرداخته شده است و این مسئله مورد نقد قرارگرفته که اساساً در فضای سایبر نمیتوان به دنبال بستر رشد مناسبی برای جامعه سازی بود زیرا که ماهیت این فضای زیست نوین قرابت بیشتری با انگارههای اومانیستی دارد تا تفکر خدامحوری.
نقش هر فرد در جامعه به نسبت نقش افراد دیگر آن جامعه تعریف میشود به گونهای که هر یک از نقشها دارای مسئولیتی نسبت به مابقی نقشها در جامعه می باشند و هر اندازه که تراز مسئولیتی این نقشها بالاتر باشد آن نقش مهرهای با ارزشتر و سنگینتر در صفحهی شطرنج جامعه است. مسئولیت شاکله اصلی شکلگیری و اهمیت شخصیت در افراد است. شخصیتها هر یک عهدهدار نقشی در جامعه هستند، که در جوامع کوچک مانند خانواده با عنوانهای همچون پدر ، مادر شناخته میشوند و در جوامع بزرگتر با عناوین متفاوت دیگر مورد خطاب قرار میگیرد. پس نقش هر فرد در جامعه عبارت است از شخصیت هر فرد که به تناسب مسئولیتش در تعامل با پیرامون شکلگرفته و بهمرور زمان تثبیتشده است. از سوی دیگر تعامل میان اشخاص با مسئولیتهای مختلف منجر به جامعه سازی میشوند پس وارد شدن اختلال در نقشها یک جامعه میتواند باعث فروپاشی اخلاقی آن جامعه شود.
در دنیای مجازی مهرهها یا همان نقشها بر اساس شخصیت افراد به وجود نمیآید بلکه این نقشها بر اساس ذهنیت افراد نسبت به خود و نسبت به یکدیگر است که شکل میگیرد در امتداد همین ذهنیتها است که افراد برای خود و اطرافیان خود در جامعه مجازی، نقشهای را که در نظام حقیقی دیدن و تجربه کردن متصور میشوند و یکدیگر را با عناوینی جعلی و همسو با تخیلات خود خطاب میکنند. این پدیده رایج را میتوان در اشکال مختلف در فضای مجازی به ویژه شبکههای اجتماعی جستوجو کرد، جای که دو جنس مخالف از طریق بستر تعاملی غیر حضوری فضای وب با یکدیگر رابطه دوستانه برقرار میکنند و برای تعریف روابط جدید میان خود از عناوینی مانند خواهر و برادر برای خطاب قرار دادن خویش استفاده میکنند. حتی در شکل تشدید یافته این روابط مشاهده میشود که دختران کم سن و سال مردان بزرگتر از خود را پدر/عمو و... خطاب میکنند و به این ترتیب تعاملات خود را رقم میزنند.
در دنیایی حقیقی، نقشها به همراه مسئولیتها در ذهن و روح افراد تثبیتشده است و درنتیجه آن انتظارها و اعتمادها شکلگرفته است اما اکنون در دنیایی مجازی همان نقشها شکلگرفته است اما دیگر اعتمادها و انتظارها بهمانند جامعه حقیقی تحقق نمییابد زیرا که اکنون نقشها بر اساس تخیلات و ذهنیتها تشکل گرفتهاند و تحت عناوینی جعلی شناخته میشوند. درنتیجه جواب داده نشدن به این انتظارها از طرف نقشهای جعلی در فضای مجازی، کمکم نظام تثبیت شده در دنیایی حقیقی نیز تحت شعاع قرار میگیرد. هرچند ممکن است انگیزه افراد برای استفاده از اسم نقشها متفاوت باشد اما نتیجه سوء ای که اینگونه رفتار کردن در درازمدت در قلب و ذهن افراد حاضر در جامعه مجازی بهجا میگذارد میتواند به شکل گستردهای در جامعه حقیقی بازتاب پیدا کند. تأثیر این اتفاق بر زیستبوم حقیقی این است که این تحدید نقشها بهصورت مستقیم حیات اخلاقی جامعه را تهدید میکند زندگی خانوادگی افراد را نیز تحت تأثیر قرار میدهد و این به آن خاطر است که اکنون ذهنیتها نسبت به مسئولیتها در برآیند شناخت نقشها تغییر کرده است و بهتبع آن رفتارها نیز عوضشده است.
ماه عسل تمام این تغییرات در جامعه میشود: هنجارشکنیها ، هنجارشکنیهای که اولین قربانی آن خود افرادی با هویتهای چندگانه هستند که در جامعه مجازی با جعل نقشها و نسبت دادن آن به یکدیگر اخلاقیات را به سخره گرفتهاند.
سقوط عشق، درز گاه پوچی
یکی از اصلیترین معضلات در دنیایی مجازی رسیدن به پوچی و نهیلیسم است که این پوچی به اقسام مختلف در افراد ظهور و بروز میکند مانند: افسردگی، بدبینی نسبت به جنس مخالف، خودآزاری و مازوخیسم، منزوی شدن و... پیشتر گفته شد که هر فردی نقشی دارد که آن نقش بر اساس مسئولیت متقابلی که میآورد در جامعه اهمیت و ارزش پیدا میکند و جعل این نقشها میتواند آسیبهای فراوانی را به پیکرهی جامعه وارد کند. اما این نقشهای جعلی و توخالی چگونه باعث پوچی میشود؟
طبیعی است، فردی که به خاطر دیدن علاقههای پوچ و دروغین زیاد دچار انزوا شده است، نسبت به تمام افراد غیر همجنس خودش مواضع سخت و بدبینانه میگیرد و با برچسب اینکه عشق و علاقه حقیقی وجود ندارد شناخته شود. دنیایی مجازی بهویژه شبکههای اجتماعی که بستر اصلی تعاملات فضای سایبر است به علت تکثر نقشهای حبابی و پوچ که افراد از خود بروز میدهند در لابهلای دروغها محاصره شده است. این حصر در دراز مدت میتواند سبب ان گردد که فرد حاضر در این فضای زیست نوین به خاطر ندیدن حقایت در مناسبات انسانی دچار نوعی خاص از پوچگرایی شوند که معلول فقدان عشق و تنزل مفهوم عشق است.
قسمت قابل توجهی از فضای شبکههای اجتماعی اشباعشده است از کسانی که با رفتارهای نا به هنجار، با نمایش گذاشتن خود در ویترین پروفایل خود در تقلا آناند که شهوت شهرت را در خود ارضا کنند و از تعریفها و تمجیدهای تو خالی و گذار لذت ببرند اما غافل از اینکه با این کار حبابهای توی خالی از شخصیتها و نقشهای جعلی را در اطراف خود به وجود میآورند. وقتی این حبابها تو خالی ترکیند یا جذب یک ویترین زیباتر شدن و درست زمانی که فرد خود را تنها دید اکنون وجود خودش تحت تأثیر پوچی حبابها به نهیلیسم میرسد و این زمانی است که فراموش میکند عشق حقیقی چیست و عاجز از درک محبت بیریا میشود. غافل از اینکه همهچیز پوچ نیست و فقط این خود اوست که دیگر توانایی درک حقیقت را ندارد.
این موضوع باعث احساس پوچی در دو دسته میشود: دسته اول خود افرادی که با به نمایش گذاشتن ویترین وار خویش در شبکههای مجازی سعی دارد از تجمع افراد در گرد خود لذت ببرند. این افراد صرف مشغول شدن به نیازهای کاذب دچار بیهدفی میشوند که این مسئله خود باعث گسست روانی فرد میشود از طرف دیگر نیز تجمع شخصیتهای مجازی دور این دسته باعث میگردد که این افراد به صورت روزمره با گفتارها و کردارهای سروکار داشته باشند که بعضاً ساخته و پرداخته تخیلات است و ریشه حقیقی ندارد. اما دسته دوم که دچار گسست روانی و پوچی در فضای سایبر میشوند خود شخصیتهای مجازی هستند که با جعل نقشها و خطاب قرار دادن خود با عنوانهای مانند: برادر/ آبجی یا ایجاد تعاملات مبهم به کمک انتخاب عناوینی برای رابطه خود مانند دوست اینترنتی سعی در اغوا جامعه هدف خود یعنی ویترینها را دارند. این افراد نیز به نوبه خود به سبب شخصیتهای متفاوتی که از خود بروز میدهند دچار مشکلات روحی، روانی میشوند. چرخه اینگونه تعاملات به مرور زمان بهواسطه شخصیت حقیقی افراد مجازی در فضای وب به زیستبوم حقیقی جامعه سرایت میکند و با خود موجی از بیماریهای روانی و پوچگرایی را به همراه میآورد.