ن وَالْقَلَمِ وَمَا یَسْطُرُونَ ( وبلاگ قلم)

محلی برای متمرکز کردن تمام فعالیت های که در فضای سایبر و یا خارج از آن دارم.

ن وَالْقَلَمِ وَمَا یَسْطُرُونَ ( وبلاگ قلم)

محلی برای متمرکز کردن تمام فعالیت های که در فضای سایبر و یا خارج از آن دارم.

ن وَالْقَلَمِ وَمَا یَسْطُرُونَ ( وبلاگ قلم)

«قومی متفکرند اندر ره دین// قومی به‌گمان فتاده در راه یقین// می‌ترسم از آن‌که بانگ آید روزی// کی بی‌خبران راه نه آن‌ است و نه ‌این»

حکیم ابوالفتح عمر بن ابراهیم خیام نیشابوری


«عسی أن تکرهوا شیئا وهو خیر لکم وعسی أن تحبّوا شیئا وهو شرّ لکم والله یعلم و أنتم لا تعلمون».
(بسا چیزهایی که شما نمی پسندید ولی آن به خیر وصلاح شماست وبسا چیزهایی که شما دوست دارید ومی پسندید ولی آن برای شما مایه شر وبدی است. وخداوند می داند وشما نمی دانید).

۴ مطلب در بهمن ۱۳۹۲ ثبت شده است

در بررسی آسیب‌های ورود نگاه غربی به مسئله‌ی عشق به درون نگاه شرقی مشکلاتی را اعم از فروکاست مفهوم و گرمای عشق و همچنین گسترش مصرف گرایی را مورد بررسی قرار داده‌ایم. اما آیا ورود به مسئله‌ی عشق یک نگاه یک طرفه است که در آن عشق غربی به عشق شرقی تحمیل کشته و کم کم بر آن غالب شده است!؟

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ بهمن ۹۲ ، ۲۳:۱۹
faraz sabahi

در بررسی عشق از نگاه غربی همان‌گونه که در مطلبی تحت عنوان تاریخچه روز عشق عنوان شد ارتباط تنگاتنگی میان مفهوم عشق از نگاه غربی و فرهنگ برآمده از مسیحیت ساخته و پرداخته شده توسط کلیسا وجود دارد. از طرفی دیگر در تعریف و تقسیم بندی از عشق مشخص شد که عشق در شرق مفاهیمی ماورا آنچه در غرب است را پوشش میدهد. حال نگاهی داشته باشیم درباره ی آنچه از عشق در غرب و شرق می گذرد.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ بهمن ۹۲ ، ۱۰:۳۰
faraz sabahi

عشق یکی از کهن‌ترین ویژگی‌های انسان است. انسان از زمان دمیده شدن روح خدا در وجود گلی خویش عشق را تجربه کرده است از این روست که عشق را می‌توان گره خورده با وجود انسان دانست. تاریخ بشریت پر است از افسانه‌ها و داستان‌های کهن از عشق‌های شیرین یا جدایی‌های تلخ، داستان‌های که نه تنها هیچ گاه کهنه و فرسوده نشده‌اند بلکه همواره در جوامع مختلف تکرار شده‌اند و به عنوان سفیر عشق ورزی یک ملت آداب عاشق بودن را به ملل مختلف آموخته‌اند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ بهمن ۹۲ ، ۲۳:۲۵
faraz sabahi

شاید در تعریف عاشقانه‌ی عشق بتوان گفت : عشق آتش سوزان است و دریای بی کران است؛ هم جان است و هم جان را جان است و قصّه بی پایان است و درد بی درمان است. عقل در ادراک او حیران است و دل در دریافتِ او ناتوان است، نهان کننده عیان است و عیان کننده نهان است، روح روح است و فتح فتوح است.

اما به راستی حقیقت عشق چیست ؟ عشق را چگونه می‌توان تعریف کرد ؟ عشق کلمه‌ی ایست که تنها یک کلمه نیست بلکه دنیایی ست که زبان قاصر از تعریف آن است و چه خوش مولانا زبان را عاجز از بیان عشق می‌داند و می‌گوید :

علت عاشق ز علتها جداست

عشق اصطرلاب اسرار خداست

عاشقی گر زین سر و گر زان سرست

عاقبت ما را بدان سر رهبرست

هرچه گویم عشق را شرح و بیان

چون به عشق آیم خجل باشم از آن

گرچه تفسیر زبان روشنگرست

لیک عشق بی‌زبان روشنترست

چون قلم اندر نوشتن می‌شتافت

چون به عشق آمد قلم بر خود شکافت

اما در ریشه شناسی کلمه‌ی عشق، عشق از عشقه گرفته شده و آن گیاهی است به نام لبلاب، چون بر درختی پیچد آن را بخشکاند. عشق صوری درخت جسم صاحبش را، خُشک و زردرو می‌کند، اما عشق معنوی بیخ درخت هستی اعتباری عاشق را خشک سازد و او را از خود بمیراند. بر این اساس است که عده‌ی عشق را در لغت افراط دوست داشتن و محبت تام معنی کرده‌اند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ بهمن ۹۲ ، ۲۲:۳۱
faraz sabahi