سرزمین مادری یعنی ناموس و در قاموس ناموس نیست هیچ اباحی گریی
در سیاست خارجه دکترینی به نام گالیور وجود دارد. در این دکترین ملتها جوری باید اغوا بشوند که در هر شرایطی حتی شرایط تحقیرآمیز سپاس گذار نظامهای امپریالیستی باشند. این مسئله از آنجایی آمده است که در داستان گالیور زمانی که کاخ پادشاه آتش میگیرد گالیور با ادرار کردن روی کاخ شاه آتش را خاموش میکند. این طوری است که ادمک های سرزمین لیلی پوت از گالیور بزرگ تشکر میکنند.
مسئلهی انفجار بیروت و این که القاعده مسئولیت این انفجار رو به عهده گرفته برای کسای که اندکی شم سیاسی داشته باشند مسئلهی سادهی به نظر نمیاید چرا که القاعده همیشه به عنوان تهدیدی برای غرب بوده است که غرب نیز همواره از این تهدید خودساخته به عنوان فرصت بهره جسته است. جالب تر از آن این که رویکرد القاعده و انگلیس و آمریکا در قضیهی سوریه کاملاً در یک جهت مشترک است. حال چطور میشود که القاعده به بهانهی مذاکرات هستهی ایران و چیزی که غرب نمیخواهد به نتیجه برسد به سفارت ایران حمله میکند، خودش جای سؤال دارد. و این سؤال زمانی شدت میگیرد که حملهی القاعده همزمان با زمزمههای دربارهی به توافق رسیدن ایران بر سر مسئلهی هسته است. غرب صهیونیست با این دست اقدامات طبق معمول به دنبال عملیات تأخیری با حداکثر ظرفیتهای در توانش است.
عکس: اهدای خون سفیر انگلیس برای مجروحان ایرانی انفجار بیروت!
پست و مقام، به دنبال خود مسئولیت می اورد نه ارزش
درست انجام دادن مسئولیت است که ارزش می اورد.
حرفها بر سه قسم زده میشود:
- نیت ما از حرفی که میزنیم.
- برداشتی که از حرف ما میشود.
- نفس و ذات حرفی که زده میشود.
منشأ بیحرمتیها و بیحیاییهای کلامی از سه دسته ساطع میشود :
دستهی نخست کسانی که سخن دو پهلو میگویند و یک مفهوم بد را در ظاهری خوب عرضه میکنند. یا بالعکس
دستهی دوم مخاطبینی که در برداشت از کلام یا وسواس گونه برخورد میکنند و یا به دنبال خطاها هستند.
دستهی سوم افرادی که حرفی با ذات بد را به صورت مستقیم در هر جا و مکانی زنند.
هر سه دسته به یک اندازه در شکستن مرزها مقصر هستند.
در اثر اشتباه یک فرد، جمعی را مقصر نمیدانند.
حرمت هر شخص حریم شخصی آن فرد است باز گذاشتن حریمها میتواند منجر به بیحرمتیها گردد.
مهمترین بخش از شخصیت هر فرد در تعامل او با دیگران ظهور و بروز پیدا میکند.
پس زمانی که مورد بیاحترامی واقع شدیم برای یافتن دلیل، نخست باید به درون خودمان مراجعه کنیم.
زامبی ها را در سینما می توان تجسمی از انسان های حریص هر جامعه دانست که برای تغذیه و اشباع شدن از انسان های دیگر نمی گذرند . انسان های که آن قدر درگیر حرص طمع شده اند که به مردگانی بی روح می ماند .
آن چیزی که باید باشیم لزوماً آن چیزی که میتوانیم باشیم نیست.
ارزش ما به تلاشی است که صورت میدهم تا از وضعیت بودن خودمان به شدن آنچه که باید برسیم.