در این مقاله نگاهی خواهیم داشت به فیلم Let me in ، این فیلم را در چهارچوب نفس اماره بررسی و تحلیل کنم :
مقدمه
امروز جامعه ما و دیگر جامعهها اسلامی در معرض خطر تهاجم فرهنگی به ویژه از طریق رسانههای بصری قرار دارد از این رو پرداختن به زوایای تاریک این دست اقدامات و روشن کردن تاکتیکها و روشهای دشمنان برای عموم جامعه کار مهمی است اما در جنگ تمدنها و فرهنگها ما نیز نباید دست خالی باشیم و فقط به فکر آگاهی بخشی به مردم خودمان و بیان هدفها و غرضهای دشمن باشیم یکی از کارهای که جوامع اسلامی به ویژه کشور ما میتواند انجام دهد ساخت محصولات بصری برای معرفی مدل زندگی سالم و همچنین آشنا کردن مردم با مسائل دینی-مذهبی در قالبی ساده و تماشایی است ولی متأسفانه به دلیل بیتوجه مسئولان و به دلیل ضعفهای فنی و نبود کارگردانهای تراز اول این مهم به شکل مطلوب میسر نشده است و فیلمها و سریالهای ایرانی عمدتاً فاقد القا پذیری مفاهیم دینی به بیننده خود به شکل کامل میباشد و محصولات ساختهشده به اسم ژانر مذهبی ولی در اصل در ژانر تاریخی تولید و به نمایش در می آیند. اما رسالت ما در برابر غرب فقط محدود به آگاهی بخشی در مورد ابعاد تهاجمهای فرهنگی نیست بلکه میتوان از محصولات تولیدشده توسط غرب هم استفادهی مطلوب کرد و به مانند صدفی که سنگی را به مروارید تبدیل میکند سنگهای ساختهشده توسط غرب را به گوهری برای خود تبدیل کرد و بدین گونه تا حدودی خلأ نبود فیلمهای دینی را موقتاً پر نمود…
Let me in
این فیلم از دسته فیلمهای موفق سال ۲۰۱۰ به کارگردانی مت ریورز و بازی حرفهی ترین مبتدی سینما کوله مورتز است…
دلیل اصلی نوشتن این مطلب قابللمس بودن پیام فیلم است. پیامی اخلاقی که بیننده را با خودش در گیر میکند. ارتباط بر قرار کردن با این فیلم بسیار ساده میباشد و برعکس فیلمهای پیچیده مانند inception هر کسی با یک بار دیدن این فیلم میتواند به مفاهیم نهفته در این فیلم دسترسی پیدا کند…
این فیلم حول دو شخصیت، شیطان در قالبی دختری به نام ابی و دیگری پسری به نام اوون روایت میشود…
اوون نماد انسانی رهاشده و بدون دستگیر که مستعد آلوده شدن به گناه است و ابی که نماد نفس اماره هر شخص است و با تحریک و وسوسه فرد را مجبور به این می کند که به خودش اجازهی گناه را دهد، نفسی که هیچوقت افراد را مجبور به انجام گناه نمی کنه بلکه با ایجاد شوق به گناه انسانها را اسیر خودش می کند و این آن مسئله ی است که با ظرافت تمام در این فیلم نشان داده شده است…
اولین ملاقات کامل اوون با نفس امارهی خودش یعنی ابی بر میگردد به زمانی که بعد از آزار دیدن توسط گروهی در مدرسه تصمیم به خرید چاقو برای دفاع از خود میگیرد ملاقاتی که در آن ابی با سیاست امتناع کردن از اوون وی را به طرف خودش بیشتر و بیشتر جذب میکند…
نکتهی که فیلم در همان ابتدا به آن اشاره می کند بلوغ جنسی اوون میباشد که با این اشاره این پیام را به بیننده میدهد که علاقه و جذب شدن اوون به ابی بر اساس هوس است و هیچ عشقی به شیطان وجود ندارد.
فیلم یک شروع برای جذب اوون به ابی (نفس اماره) دارد و این شروع درست زمانی است که اوون مشغول چشمچرانی از پنجرهی اتاق خود، ناگهان متوجه حضور ابی در مجتمع تحت سکونت خود میشود که این شروع خود القا کننده و یاد اور این مسئله است که امدن شیطان و نفس اماره به حریم هر انسان از راه شهوات و چشمچرانیها میگذرد…
و همچنین فیلم یک مقدمه برای نفوذ شیطان (ابی) به اوون دارد و این مقدمه زمانی است که اوون به خاطر آزار گروهی در مدرسهی خود با اتخاذ تصمیمی احساسی و غیر عقلانی اقدام به خرید چاقو برای انتقام و محافظت از خود می کند. بدین گونه مقدمه ورود شیطان و تسلط ابی بر روی اوون فراهم میشود. در همین سکانس ابی در صدد تشویق اوون برای برخورد با مزاحمان بر می آید که در نتیجه ی آن اوون اولین پاسخ yes را به سوال Let me in شیطان استجابت می کند.
اما ابی که نماد نفس اماره هر شخص است در فیلم به صورت دختری هم سن و سال اوون و زیبارو به تصویر کشیده شده است( دختری که همواره در این سن میماند و بزرگ نمیشود) . مسئلهی شاخص در مورد پرداخت به این شخصیت این است که وی هیچ واکنشی به سرما ندارد (چون وجود حقیقی خودش سراسر سرماست) و نور وی را نابود میکند. نوری که برای ببینده القا کننده حقیقت و روشنی و پاکی است در اصل سوزانندهی ابی میباشد ،همچنین ابی موجودی است که برای بقای خود نیازمند نوشیدن خون مابقی انسانها است و از این رو همراه وابسته به غیر از خود میباشد و در نتیجه از خود اصالتی ندارد. نیازمندی ابی به خون باعث وقوع دو اتفاق می باشد: اتفاق اول قتل افراد برای استفاده از خون انها به منظور بقا است. و اتفاق دوم نیازمندی به فردی که نقش برده را برای ابی ایفا کند، فردی مستعد آلودگی و گناه که خود را علاقهمند به ابی بیابد و با غرق شدن در گناه برای وی هر کاری انجام دهد، فردی که هم آلت دست شیطان قرار میگیرد هم در نهایت وقتی از کارافتاده شد خود آخرین قربانی شیطان شود…
و این است سازو کاری که شیطان در برابر انسانها با آن به اغوای افراد و در نهایت نابودی آنها دست می زند. شیطانی که نسبت به انسان از خود اصالتی ندارد بنابراین نمیتواند افراد را مجبور به انجام کاری بکند شیطانی که چون از خود اصالت ندارد مجبور است از انسانهای دیگر برای به اجرا آمدن تمناهای خود و ایجاد فساد استفاده کند، و آن انسان ها کسانی هستند که خود به درخواست Let me in شیطان پاسخ آری دادهاند. این همان سؤالی است که از همان کودکی و با شروع بلوغ جنسی در افراد مرتباً پرسیده میشود سؤالی که تمنا و درخواست شیطان برای ورود به قلب پاک هر انسانی است تا آن پاکی را بکشد، سؤالی که اگر مرتباً به آن جواب آری داده بشود انسان را بردهی شیطان میکند…
نکتهی که به زیبایی در فیلم به نمایش گذاشته شده است سلسله مراتب مرتب آمدن شیطان به محوطه ، آشنایی اوون با شیطان ، علاقهمند شدن اوون به شیطان ، در ادامه درخواستهای مکرر ابی برای ورود به حریم اوون (Let me in) ، وابسته شده اوون به ابی (حتی با وجود فهمیدن ماهیت واقعی ابی) , و در نهایت همراه شدن اوون با ابی به سمت ناکجا ابادی که ختم به فدا شدن خود اوون در نهایت میشود است. سیر مرتبی که مراحل ورود شیطان به قلب و نفس هر انسانی را نشان میدهد و در نهایت سرانجامی که وابستگی به شیطان دارد. (سکانسی که قربانی شدن و مرگ با خفت همراه قبلی ابی را در بیمارستان نشان میدهد )
اما چرا اوون را انسان مستعد گناهی میبینیم ؟ در درجهی اول به خاطر این که خود اوون با چشمچرانیهای که در ابتدای فیلم از وی به نمایش گذاشته میشود این فرصت را به شیطان داد که در حیطهی زندگی وی ساکن شود اما مورد مهم تری که در فیلم مشاهده میشود نقش بسیار کم رنگ مادر و پدر اوون در فیلم است به طوری که اوون به عنوان کودکی تازه به سن بلوغ رسیده و در حال رشد نه تنها فاقد هر گونه راهنمایی است بلکه در خانوادهی گسسته زندگی میکند که پدر و مادر جدای از هم هستند، خانواده ی که هیچگونه ارتباط عاطفی میان میان اعضای آن وجود ندارد به گونهی که در کم تر سکانسی مادر اوون مشاهده میشود که در همان سکانس ها نیز یا تصویر تار و یا به گونهی است که ببینده هیچوقت چهرهی مادر اوون را مشاهده نمیکند. در مورد پدر اوون نیز به همین صورت است و تنها سکانسی که به وی اشاره میشود محدود به تماس تلفنی اوون با پدرش میباشد آن هم برای پرسیدن این سؤال که آیا شیطان وجود دارد؟ سوالی که با واکنش تند پدر و بیان مادر اوون خرافاتی است و توهینهای از این دست مواجه میشود. اینگونه کودکی به خاطر نبود سرپرستی مناسب و هدایتگر اسیر و بردهی شیطان میشود .
نام انتخابشده برای این اثر هم درخور توجه است let me in به معنی اجازه خواستن برای ورود است و اشاره به این موضوع می کند که ما تا خود اجازهی ورود شیطان به درون خود را ندهیم شیطان هم نمیتواند به درون ما راه پیدا کند . همین طور در طول فیلم به دفعات شاهد تکرار این جمله از طرف ابی هستیم حتی در سکانسی مهم وقتی که ابی (شیطان) به پشت در خانهی اوون میاید از وی اجازهی ورود میگیرد اوون در جواب به دلیل این که به ماهیت واقعی ابی پی برده است به وی میگوید چیزی جلوی تو را نگرفته است، می توانی داخل شوی تو نیازی به اجازه خواستن نداری و در جواب ابی میگوید اینجا حیطهی توست و من اجازهی ورود به آن را ندارم و برای ورود باید اجازه ی تو را داشته باشم. در همین حین برای نشان دادن حقیقت و محدودیت خود در اجازه خواستن برای ورود به حیطهی دیگران ، بدون اجازه اوون وارد منزل میشود که در همین هنگام شروع به خونریزی تا سر حد مرگ میکند و این خونریزی متوقف نمیشود مگر تا زمانی که اوون به وی اجازهی ورود میدهد…
در پایان اشاره میکنم به شعار مطرحشده در این فیلم innocence die. Abby doesn’t (بیگناهی میمیرد اَبی نه)
این شعار توضیح قشنگی درباره شیطان و نفس امارهی است که همواره وجود دارند و پاکی و بیگناهی را درون افراد میکشند ولی خودشان هیچوقت نابود نمیشوند نفسی که نباید هیچوقت اجازهی ورود به آن را به درون خودمان بدهیم و اگر این کار صورت گیرد پاکی را قربانی این اجازه کردهایم…