رابطه ی ایران و آمریکا
در راستای تماس تلفنی دو رئیس مجهور ایران و آمریکا و به دنبال آن شادیهای سادهلوحانه و ابراز نگرانیهای احمقانه تصمیم گرفتم چند خطی در این باره بنویسم :
در روز جمعه 5 مهرماه سال 92 بعد از 34 سال قطعی روابط دیپلماتیک بین ایران و آمریکا تماس تلفنی بین رئیسجمهوری این دو کشور بر قرار شد. این تماس تلفن از جهت خصومتهای دیرینهی که بین آمریکا و ایران وجود داشت مورد توجه ی اکثر رسانههای داخلی و خارجی قرار گرفت و تیتر اول این رسانهها را از آن خود کرد. تماس تلفنی که در روزهای بعد دو طرف منکر پیشقدمی در آن شدند و هر طرف به گونهی طرف مقابل را شروعکنندهی این تماس نام برد. اما نیت بر قراری این تماس چه بوده است، نگاه سادهلوحانه ی مردم به چه شکل است و نوع نگاه ناشی از بدبینی به این موضوع از کجا سر چشمه میگیرد جواب به این سؤالها و همچنین پرداختن به نتیجهی احتمالی این تماسها را در ادامه بررسی میکنم.
جواب پرسش به سؤالی که مطرح میکند نیت بر قراری تماس چه بوده است و دو طرف از یکدیگر چه مطالباتی دارند را میشود در صحبتهای تلفنی دو رئیس و موضوع غالب در این صحبت مشاهده کرد.
موضوع غالب مورد بحث در تماس تلفنی بین رئیسجمهوری ایران و آمریکا موضوع هستهی بوده است. اما تلاش همهجانبه ی غرب به ویژه امریکا برای باز کردن باب جدیدی در مذاکرات هستهی ایران از کجا نشأت میگیرد؟ جواب این پرسش را میتوان در گذشتهی حجتالاسلام حسن روحانی مشاهده نمود گذشتهی که در آن روحانی به عنوان سرپرست مذاکره کنندهی تیم هستهی ایران باعث تعلیق برنامههای هستهی ایران شده بود. پس امریکا از آن جهت حاضر به تماس تلفنی با رئیسجمهور ایران شده است و وزیر امور خارجهی امریکا از آن جهت با وزیر امور خارجه ایران ملاقات و گفتگو میکند زیرا با روی کار آمدن روحانی و با توجه به گذشتهی وی، امریکا و غرب خیال میکنند میتوانند دوباره به توافقات مانند تعلیق برنامهی هستهی ایران دست پیدا کنند.
پیش تر از این نیز در مطلبی ( http://goo.gl/uRJJ0i ) چرایی اهمیت دست یافتن ایران به انرژی هستهی و این که آمریکا به چه علت به هر قیمت نمیخواهد ایران به انرژی صلحآمیز هستهی دست پیدا کند را بررسی کرده بودم.
اما این اتفاق در ایران با حاشیههای در میان مردم همراه بود. حاشیهی دو وجهی که یک وجه آن را مردم ذوقزده را شامل میشود، و در وجه دیگر مردمی نگران معترض را در بر میگیرد. حاشیهی که دلیل پیدایش آن را پیش از این در مطلبی(http://goo.gl/x7a8l9 ) ذکر کرده و پیشبینی کرده بودم که مطالعهی آن مطلب برای درک بهتر آنچه در ادامهی این مطلب میخواهم به آن بپردازم لازم است.
اما هر کدام از این دو نوع نگاه نیاز به ریشهیابی دارد که سعی میکنم به اختصار در مورد هر یک توضیحاتی را ارائه دهم. نوع نگاه اول که در شبکههای مجازی شیوع بیشتری دارد نوع نگاهی سادهلوحانه است. این نگاه از آن جهت سادهلوحانه می باشد که ناشی از عدم شناخت به مسائل بینالملل، قوانین و رویکردهای از این دست است. نوع نگاهی که بدون دانستن پیشینهی رابطهی بین دو کشور و آنچه که باعث خصومتهای جدی میان آنها شده است مانند تسخیر لانهی جاسوسی، حمایت امریکا از صدام، حمله به هواپیمای مسافربری ایران، تلاش برای کودتا در ایران و ... گمان میبرد تماس تلفنی بین دو رئیسجمهور قدمی است برای فراموشی موارد فوق و از آنها گذشتن. اما سادهلوحی این دست افراد تنها محدود به شناخت تاریخ و حافظهی تاریخی نمیشود، بلکه در مسیری اشتباه این افراد تصور و تخیل میکنند رابطهی با امریکا منجر به شکوفای اقتصادی در ایران میشود و مشکلات اقتصادی ایران مرتفع میگردد. این تفکرات در حالی است که خود امریکا اکنون نزدیک بر 17 تریلیون دلار(http://usdebtclock.org/) بدهی دارد و در چند ماه گذشته شهرهای صنعتی مانند دیترویت یا ورشکسته شدهاند یا در آستانهی ورشکستگی میباشند. و تمام این مسائل در کنار آن است که در سالهای گذشته و مخصوصاً در سالهای پیش رو کشورهای که از لحاظ اقتصادی به امریکا وابسته بودهاند همانند کشور یونان بیشترین آسیبهای اقتصادی را خواهند خورد. پس این نگاه از آن جهت سادهلوحانه است که دلیل مشکلات اقتصادی جهان را (امریکا را) راه حل نجات اقتصاد ایران میبیند! دلیل سومی که میتوان برای چرایی این سادهلوحی نام برد آن چیزی است که پیش از این در همین متن اشاره کردم یعنی نیت از برقراری این تماس و این که افراد ذوقزده در ایران تصور میکنند که این یک تماس اقتصادی بوده و جنس آن از جنس تماسها یست که برای بهبود روابط سازنده ( و نه مخرب) است.
اما نوع نگاه دوم بر میگردد به نگاه افرادی که از پیش آمد این اتفاق ترسیدهاند و به شکلهای مختلف دست به اعتراض میزنند . جنس این نوع نگاه نیز مانند نوع نگاه اول است و همانند نگاه اول سادهلوحانه بودن آن از بی اطلاعاتی نشأت میگیرد. این افراد که شناخت صحیحی از مسائل کشور ندارند از آن جهت ترسیدهاند که تصور و تخیل میکنند با یک تماس تلفنی تمام ارمان های انقلاب به زیر سؤال رفته است و بنیانهای استقلالطلبانه ی جامعه سست شده است ترس دیگر این گروه از برنامهی هستهی است و نگران آن هستند که گذشته باز تکرار شود. اما ترس این گروه نیز اشتباه است، علت اشتباه بودن این نوع نگاه را در نکات زیر بیان میکنم:
- روحانی سیاستمداری زیرک است و البته مانند بسیاری از سیاستمدارن دیگر نقطهضعفهای دارد نقطه ضعف عمدهی روحانی را میتوان در انگلوفیل بودن ولی یافت نقطه ضعفی که در گذشته باعث شده است ضرباتی به ایران در موضع هستهی وارد شود. و البته من روحانی را از آن جهت سیاستمداری زیرک مینامم زیرا وی از گذشتهی خود درس عبرت گرفته است و سعی میکند نقطه ضعف خود را از بین ببرد. این مسئله را میتوان در نوع موضعگیریهای وی در مسائل بینالملل مخصوصاً مسئلهی هستهی مشاهده کرد
- افزایش آگاهی مردم ایران نسبت به مسئلهی هستهی باعث افرایش مطالبت آنان شده است به گونهی که فضای امروز جامعهی ایران متفاوت از فضای ده سال پیش خواهان دستیابی به انرژی صلحآمیز هسته است و این اصرار ورزیدن ریشه در رنجشها و مقاومتهای دارد که در گذشته در موضع هستهی صورت گرفته است. از این جهت عقبنشینی از مواضع هسته ایران توسط سیاستمداران کاری عملاً غیرممکن است.
- افزایش پیشرفتهای علمی به طور عام و پیشرفتهای هستهی به طور خاص، ایران را در موقعتی قدرتمند به نسبت ده سال اخیر قرار داده است به گونه که امروز ایران در مذاکرات هستهی از ابتکار عمل بیشتری به نسبت ده سال گذشته برخوردار است مسئلهی که به ایران کمک میکند تا در یک اقدام منفعلانه مجبور نشود برنامهی هستهی خود را تعطیل کند.
- موضعگیریهای حجتالاسلام حسن روحانی نشان میدهد که ایشان در زمینهی هستهی بسیار مصمم هستند و قصد کوتاه آمدن از مواضع استراتژیک جمهوری اسلامی ایران را ندارند.
تمام موارد فوق دلیلی بر آن است که چرا معترضین به تماس تلفنی ما بین روحانی و اوباما در اشتباه هستند و همچنین همین نکات نشان میدهد که غرب به نیات خود دربارهی برنامهی هستهی ایران دست پیدا نمیکند .