تحلیل و بررسی سریال NCIS
سریالها و فیلمهایی که هر روز و هر ساعت با بمباران مخاطبان خود به ایران هراسی در غرب دامن میزنند. از جمله این سریالها، مجموعه پر مخاطب NCIS (Naval Criminal Investigative Service) می باشد؛ سریالی که به عنوان یکی از پر ببینده ترین سریالهای آمریکایی در ژانر جنایی و با محوریت سرویس تحقیقات جنایی نیروی دریایی ایالات متحده NCIS بوده و تولید آن از سال 2003 میلادی شروع شده است.
ایران به عنوان کشوری که همیشه مورد توجه جامعهی جهانی بوده است دارای ویژگیهای منحصر به فردی میباشد از جملهی این ویژگیها موقعیت ژئوپلیتیک ایران است که از یک سو به عنوان گلوگاه ارتباط سه قارهی بزرگ آسیا افریقا و اروپا شناخته میشود و از سوی دیگر با توجه به ذخایر عظیم نفتی و گازی که دارد انرژی مورد نیاز برای بسیاری از دولتهای جهان را تأمین میکند. از این رو با توجه به موقعیت جغرافیایی ایران و دارا بودن 10 درصد از کل ذخایر نفتی جهان میتوان نفت ایران را یک کالای استراتژیک برای این کشور محسوب کرد، کالایی که اهمیت آن در بازارهای جهانی و اثر آن بر اقتصاد دنیا امری بدهی و واضح است. نفت ایران به عنوان نقطهی عطف تواناییهای راهبردی ایران و همچنین تکیهگاه ثروت ایران به شمار میرود، اما به علت آن که همیشه به عنوان یک نقطهی تمرکز از قدرت ایران نیز به حساب می آمده است ( به علت وابستگی تک محصولی به نفت) به عنوان پاشنهی آشیل اقتصاد و نظام سیاسی ایران نیز در نظر گرفته شده است . از این حیث که دشمنان ایران به منظور فشار آوردن به ایران برای محدود کردن قدرتهای ایران از اهرم فشار نفتی استفاده کردهاند و حتی حاضرشدهاند تا به قیمت آسیبهای جهانی به اقتصاد، ایران را از لحاظ اقتصادی فلج کنند.
ایران به عنوان کشوری مستقل از قدرتهای بزرگ جهان همراه سعی داشته است تا بدون وابستگی به کشورهای بیگانه با تکیه بر توانمندیهای خود حیات اقتدارگرایانهی داشته باشد. یکی از پارامترهای که میتواند ایران را پیش از گذشته قدرتمند کند بحث مربوط به داشتن انرژی صلحآمیز هستهی است.
در نگاهی تطبیقی به پلت زیر و روند درخواست ایران برای داشتن انرژی صلحآمیز هستهی میتوان به این نکته درست یافت که همانگونه که نگاه به نفت نگاهی صرفاً برای انرژی نیست، نگاه به انرژی صلحآمیز هستهی نیز نگاهی صرفاً به انرژی نیست بلکه در هر دو نگاه، اصالت با داشتن قدرت در جهان است از این رو با افزایش توانمندیهای ایران در بحث انرژی هستهی و پیشرفت در این حوزه، شاهد رشد نموداری فشار بر پاشنهی آشیل ایران (نفت) به منظور محدود کردن قدرت ایران هستیم.
اهمیت راهبردی نفت ایران برای غرب از آن جهت است که چون ایران به این محصول وابستگی زیادی دارد پس میتواند از این پاشنهی آشیل به عنوان ضربهی اول در سیاستگذاریهای خود استفاده کند و به نوعی ابتکار عمل را در عرصهی بین ملل در دست گیرد. از سوی دیگر اگر وابستگی ایران به واسطهی فناوریهای های تک (HighTech)، انرژی هسته و پیشرفت در حوزهی فناوری گسترش پیدا کند در نتیجه وابستگی ایران به این محصول از بین میرود و ایران قادر خواهد بود این بار از همین نفت به عنوان ابزار فشار علیه غرب استفاده کرده و ابتکار عمل را در سیاست بینالملل در دست گیرد.
با توجه به مقدمهی فوق نظامهای امپریالیستی و تمامیتخواه غربی در خط قرمزهای خود نمیتوانند ایران هستهی را تحمل کنند. این نظامهای سلطهطلب به واسطهی ابزارها و بازوهای مختلفی که در دسترس دارند تلاش میکنند افکار عمومی جهان را نسبت به موضوع هستهی ایران اغوا کرده و با شانتاژ خبرهای غلط و مغرضانه افکار عمومی جهان را به سمت آنچه خود میخواهند منحرف کنند. از این رو طی سالهای گذشته و با پیشرفتهای که در زمینهی هستهی برای ایران به وجود آمده است شاهد آن هستیم که سیل عظیمی از فیلمها و سریالهای غربی موضوع خود را به ایران و برنامههای هستهی ایران اختصاص دادهاند. سریالها و فیلمهای که هر روز و هر ساعت با بمب باران مخاطان خود به ایران هراسی و اسلام هراسی در غرب دامن میزنند تا در پس پردهی این احساسات هراسگرایانه به مقاصد سلطه طلبانه ی خود دست یابند مقاصدی که به قدرتمندان و صاحبان سرمایه اجازه بدهد با گسترش دادن اقدامات ضد ایرانی خود افکار عمومی جامعهی جهانی را از تهدیدها و هراسهای واقعی که خود این سرمایهداران و دولتهای حامی آنها هستند منحرف سازند.
یکی از اصلیترین سلاحهای رسانهی فیلمها و سریالهای با مخاطبین گسترده هستند. از این جهت و به خاطر مخاطبین گسترده این قبیل محصولات ضد فرهنگی، محافل صهیونیستی به آنها اهمیت ویژهی میدهند. این اهمیت به آن خاطر دو چندان میشود زیرا در سالهای اخیر رسانههای خبری آمریکا به خاطر دروغپردازیهای گسترده بخش عمدهی از سرمایهی اعتماد مردم به خود را از دست دادهاند، در نتیجه اکنون مردم جهان تأثیرپذیری بیشتری از فیلم و سریالها به نسبت برنامههای خبری دارند البته این نکته را نیز نباید فراموش کرد که تأثیر پیامی که از طریق فیلمها و سریالها به مخاطب منتقل میشود به مراتب عمیق تر و تأثیرگذار تر از سر خط شبکههای خبری است.
یکی از سریالهای پر مخاطب در آمریکایی مجموعهی (Naval Criminal Investigative Service) ncis است. سریال ncis (سرویس تحقیقاتی جنایی نیروی دریایی) یکی از پر ببینده ترین سریال های آمریکایی در ژانر جنایی میباشد که تولید آن از سال 2003 شروع شده است و اکنون فصل یازدهم آن توسط کانال cbs آمریکا پخش میشود. این سریال که تمامی مراحل ساخت و پخش آن توسط شبکهی cbs صورت گرفته است تا کنون موفق به دریافت جایزههای مختلفی شده است. از جمله آنها میتوان به سه بار کاندید شدن برای دریافت جایزهی امی (Primetime Emmys) اشاره کرد که این خود گویایی قدرتمندی این سریال برای جذب مخاطب است.
سریال NCIS تا کنون بیش از 20 میلیون ببینده در خاک آمریکا داشته است و توسط 41 کشور نیز پخش شده است به گونهی که بر طبق نظرسنجیها این سریال جز پر مخاطبترین و محبوبترین سریالها در میان این 41 کشور بوده است. از این رو این سریال را میتوان به عنوان یک سریال تأثیرگذار در نظر گرفت که عقیدهی و رویکرد مردم بیش از 41 کشور جهان را تحت شعاع خود قرار داده است.
عمق نفوذ این سریال در جوامع غربی به گونهی بوده است که اکنون بعد از گذشت بیش از ده سال از شروع به پخش آن نسخههای فرعی متعددی از این سریال توسط شبکههای مختلف ساده شده است که از جمله معروفترین آنها میتوان به سریال NCIS: Los Angeleاشاره کرد. این دست سریالها و مینی سریال های فرعی خط مشی مشابه با سریال اصلی را دنبال میکنند .
داستان سریال تلویزیونی NCIS درباره یک گروهی متخصص و حرفهی از نمایندگان ویژه است که بازجوییها و پژوهشهای جنایی را در درون نیروی دریایی ایالاتمتحده و سازمانهای وابسته به تفنگداران دریایی ایالاتمتحده مدیریت میکنند. این سریال نیز همانند بسیاری دیگر از سریالهای آمریکایی یک قهرمان اصلی دارد که دیگر شخصیتهای سریال حول شخصیت وی شکلگرفته و به نمایش گذاشته میشوند. مأمور ویژه گیبز شخصی خون سرد و آرام است که گذشتهی مرموز و مبهی دارد مردی با تدبیر که سرپرستی گروه NCIS را به عهده دارد .
اما شخصیت قابلبحث از اعضای تیم NCIS زیوا دیوید است که در اصل جاسوس سرویس اطلاعاتی اسرائیل (موساد) می باشد و همچنین پدرش نیز رئیس سرویس اطلاعاتی اسرائیل است. در دکترین دفاعی یهود اصالت با تهدید است. بنابراین یهودیان همواره با نشان دادن تصویری آسیب خورده از خود اینگونه به جهانیان القا میکنند که قوم و نژاد در معرض تهدید هستند.
در سریال NCIS نیز این دکترین دفاعی یهود در قسمتهای متعددی به نمایش گذاشته شده است. قسمت دوازدهم از فصل دهم این سریال مانند بسیاری دیگر از قسمتهای آن دارای عنوانی عبری است. نام این قسمت شیوا (Shiva) میباشد. شیوا (שבעה) در زمان عبری به معنی هفت روز خانهنشینی و عزاداری برای تازه در گذشتگان در فرهنگ یهودی میباشد و شخص عزادار هفت روز را اینگونه به عزاداری خانوادهی خود میپردازد. در خط داستانی این قسمت شاهد آن هستیم که رئیس سازمان اطلاعاتی اسرائیل که در اصل پدر زیوا نیز می باشد به شکل مشکوکی به قتل میرسد. قتلی که شواهد آن را به شخصی به نام آرش کریمی که فردی ایرانی است ربط میدهد. اکنون زیوا که پیش از این تمام اعضای خانواده اش به قتل رسیده بوده اند با به قتل رسیدن پدرش آخرین عضو خانوادهی خود را نیز از دست می دهد.اکنون زیوا از یک سو به دنبال گرفتن انتقام از عوامل به قتل رسیدن پدرش است و از سوی دیگر عزادار از دست دادن خانوادهاش میباشد.
شیوا برای آن به عنوان نام این قسمت برگزیده شده است تا به مخاطب آن حس همیشه در مخاطره بودن قوم یهود و یهودیان را القا کند. و به آن علت از کاراکتر های ایرانی در این سریال استفاده شده است تا پیکان این مخاطرات را به سمت ایران نشانه برود.
در یونان قدیم زن را گایا می خواندن زیرا زن را نماد سرزمین و عقیده میدانستند و همچنین در اسلام نیز این قاعده مطرح است به صورتی که در کتاب مقدس مسلمانان قران و در آیه 223 سورهی بقره بیان میشود نِساؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ یعنی زنان شما کشتزار شمایند. از این جهت در سینمای جهان زن را سنبل عقیدهی یک جریان و معرف یک سرزمین میدانند. قابل توجه است که زیوا به عنوان شخصی که دست در دست نیروهای متخصص آمریکایی به حل و فصل معماهای جنایی میپردازد، معرف عقیده صهیونیستی است که به آغوش فرهنگ آمریکایی پناه برده است و برای بقای خود با آن هم بستر میشود.
در سری مجموعههای NCIS همراه مسلمانان به شکل عام و ایرانیان به شکل خاص مورد اتهام قرار میگیرند این اتهامات گاهی شکل و بوی انفرادی به خود میگیرد به گونهی که گروهی از مسلمانان مسئول حملهی تروریستی معرفی میشوند و گاه این اتهامات معطوف به یک دولت یا سازمان اسلامی و حتی ایرانی میگردد. اینگونه این سریال تلاش میکند با به تصویر کشیدن اسلامی صهیونیستی در جهان پیام به حق این دین اللهی را که مبارزه با استکبار و حمایت از مظلومین جهان است زیر سؤال ببرد و اینگونه به افکار عمومی جهان بتازد و القا کند که بیداد خواهی ایرانیان در جهان بر ضد استعمارگری و جنایات اسرائیل یک حرکت ظالمانه و تروریستی است. از آن سو نیز اقدامات ترورسیتی و جنایات اسرائیل را در ذهن مخاطب به عنوان یک اقدام دفاع از خود برای قومی که همواره در تهدید است القا کند. همسو با این سیاستها در فصل یازدهم از سریال NCIS و در قسمت اول آن که اخیراً از شبکهی cbs آمریکا پخش شده است شاهد تکرار اتهامات دروغین به ایران و نشان دادن تصویری مخدوش از کشور عزیزمان هستیم پیش از این نیز در فصل چهارم از سریال NCIS: Los Angele شاهد مطرحشدن این دست اتهامات دربارهی غیر صلحآمیز بودن و مشکوک بودن برنامههای هستهی ایران بودهایم.
اما تلاش این سریالها و رسانههای غربی تنها محدود به معرفی کردن ایران به عنوان یک خطر هستهی برای جهان نمیشود بلکه این رسانهها در کنار این جوسازیها تلاش میکنند تصویری عقبافتاده را از ایران به نمایش بگذارند . در قسمت یکم از فصل یازدهم سریال NCIS شاهد آن هستیم که قهرمان اصلی داستان یعنی سرهنگ گیبز مأموریت مییابد در پوشش مأمور DOD برای پیگیری قتل افسری جوان که در ایران مأموریت داشته است و اکنون بعد از به قتل رسیدن سر جداشدهی وی برای امریکا فرستاده شده است به ایران سفر کند. فارغ از داستانپردازی تکراری در مورد متهم ساختن ایران، نکتهی حائز اهمیت تصویری است که این رسانهها از ایران نشان میدهند. تصویری که نشاندهندهی دو موضوع اساسی در تفکر رسانههای آمریکا است. نخست آن که رسانههای صهیونیستی امریکا به دیدهی وحشت به پیشرفتهای روزافزون ایران مینگرند و برای فرار از وحشت خود و همچنین برای اغوای مخاطب غربی اقدام به نمایش در آوردن تصویری مخدوش از ایران میکنند و دوم آن که این رسانهها میکوشند با عقبمانده نشان دادن کشور ایران این ترس را در مخاطب خود ایجاد کنند که حتی اگر از طرف ایران و مقامات ایرانی مطرح شود ایران به دنبال انرژی صلحآمیز هستهی است این شک در دل مخاطب به وجود آید که آیا با این سطح عقبافتادگی و ناامنی در ایران میشود به این کشور اعتماد کرد تا به فناوری هستهی دست پیدا کند؟
جوزف نای در کتاب قدرت نرم (Soft Power) در تشریح جنگ نرم مینویسد: «… وقتی بتوانی دیگران را وادار کنی ایده هایت را بپذیرند و آنچه را بخواهند که تو می خواهی، در این صورت مجبور نخواهی بود برای هم جهت کردن آنها با خود، هزینه زیادی صرف سیاست هویج و چماق کنید. اغوا همیشه مؤثرتر از اکراه است و ارزش های زیادی مانند دموکراسی، حقوق بشر و فرصت های فردی وجود دارند که به شدت اغواکننده اند…»
بنابراین غرب همواره تلاش میکند به وسیله ابزارهای گوناگونی که در اختیار دارد به اغوای انسانها بپردازد تا به این طریق بتواند با کمترین هزینه به اهداف امپریالیستی خود دست پیدا کند اما غافل است از آن که فان حزب الله هم الغالبون