سیستمهای بانکی به عنوان اساس نظام کاپیتالیسم همیشه مورد توجه تحلیل گران و کارشناسان بوده است. این توجه از این جهت است که انسانها انقدر درگیر قواعد و سازوکارهای تعیینشده و نوشتهشده توسط بانکها میباشند که هر روز از زندگی آنها به نحوی در رابطه با همین قواعد تعریف میشود و به واقع امروز آدمی در زمینی زندگی و تجارت میکند که قواعد آن توسط بانکها و سیستمهای مالی و اعتباری پایهریزی شده است ، یکی از این قواعد ریپو repo)) )) کردن است. ریپو در لغت به معنی تملک دوباره بر هرگونه شی ء ای به خاطر عدم پرداخت کامل هزینه آن است . ریپو کردن یکی از مهمترین قوانین سیستمهای بانکی برای بازپسگیری اموال خود است قانونی که این اجازه را به سیستمهای بانکی میدهد تا به هر وسیله بتواند به هدف خود یعنی برگشت سرمایه از وامگیرنده برسد.
سیستمهای بانکی به عنوان اساس نظام کاپیتالیسم همیشه مورد توجه تحلیل گران و کارشناسان بوده است. این توجه از این جهت است که انسانها انقدر درگیر قواعد و سازوکارهای تعیینشده و نوشتهشده توسط بانکها میباشند که هر روز از زندگی آنها به نحوی در رابطه با همین قواعد تعریف میشود و به واقع امروز آدمی در زمینی زندگی و تجارت میکند که قواعد آن توسط بانکها و سیستمهای مالی و اعتباری پایهریزی شده است ، یکی از این قواعد ریپو repo)) )) کردن است. ریپو در لغت به معنی تملک دوباره بر هرگونه شی ء ای به خاطر عدم پرداخت کامل هزینه آن است . ریپو کردن یکی از مهمترین قوانین سیستمهای بانکی برای بازپسگیری اموال خود است قانونی که این اجازه را به سیستمهای بانکی میدهد تا به هر وسیله بتواند به هدف خود یعنی برگشت سرمایه از وامگیرنده برسد.
در سال 2010 درست در زمانی که امریکا در رکود اقتصادی به سر میبرد فیلم کمتر دیدهشدهی ساخته شد به اسم مردان ریپو فیلمی که به زیبایی نشان میدهد که درونمایه و اساس حق ریپو به چه شکل است فیلمی کاملاً انتقادی به نظامهای بانکی که تلاش میکند به بیننده خود بفهماند که سرمایهدارها به آنها به شکلی نگاه می کنند و نظامهای بانکی چگونه حتی ذهن و عقل انها را تسخیر کردهاند.
در دقایق اولیه فیلم توصیفی جالب و قابل تأمل از فعل ریپو کردن بیان میشود این توصیف در کمال سادگی و آرامش درست بعد از سکانس سلاخی کردن انسانی زنده مطرح میشود تا به بیننده بفهماند پشت نقاب وامدهندههای بانکی که به ظاهر با آرامش و سادگی از نیازمندی دستگیری میکنند چه درونمایهی بد شگونی وجود دارد و در اصل زمانی که انسانها برای بقا خود دست کمک به سمت نظام بانکی دراز میکنند خود را گرفتار سیستمی کردهاند که به انها به چشم گوسفندانی نگاه میکند که در صورت عدم توانایی بازپرداخت وام باید سلاخی شوند تا سرمایهی سرمایهدارها بیشتر شود. جملاتی که توسط شخصیت اول داستان در توصیف معنی ریپو کردن و دایره اختیارات ریپو کننده بیان میشود به این شرح است : زمانی که شما نتوانی پول ماشین خود را پرداخت کنی بانک ماشین شما را مصادره میکند زمانی که نتوانی هزینهی خانهی خود را پرداخت کنی باز هم بانک آن خانه را مصادره میکند و زمانی هم که نتوانی هزینه عوض پیوندی خودت را پرداخت کنی باز همان عضو توسط ما مصادره میشود.
به همین خاطر و به دلیل وجود روح ماکیاولیسم در نظامهای بانکی در برگرداندن سرمایه است که پول به دست آمده توسط بانکها نامشروع است، زیرا اعتقاد به این مسئله که هدف وسیله را توجیه میکند اساساً در تضاد با شرع میباشد.
فیلم با مثالی جالب از طرف یکی از مردان ریپو کننده شروع می شه مثالی که به دنبال تشریح این سؤال میباشد : چگونه فردی هم نسبت به چیزی مالکیت دارد و هم مالک آن نیست ؟ این سؤال به دو صورت در طول فیلم پاسخ داده میشود جواب اول به این سؤال در طول فیلم به این صورت توسط بیننده درک میشود که افراد حتی نسبت به خودشان هم مالکیت ندارند بلکه مالکیت نخست از آن سرمایهدارها و نظامهای مالی است و آنها اجازه دارند با سرمایهها و املاک خود که حتی میتواند تمام افراد یک جامعه باشد آن گونه که میخواهد رفتار کنند و چون در نظام سرمایه گری هدف چیزی جز جذب سرمایه بیشتر نیست ارزش انسانها نیز در راه رسیدن به این هدف، خرد و کوچک میباشد. اما پاسخ دوم به این پرسش که تکمیلکننده پاسخ اول است در سکانس پایانی فیلم به بیننده انتقال داده میشود سکانسی که بیان میکند تنها زمانی فرد به طور هم زمان هم مالکیت دارند و هم عدم مالکیت که ذهن وی تحت کنترل قرار گیرد و افراد نه تنها نمی توانند به چیزی بیشتر از آن چه نظامهای سرمایهداری علاقه دارند بیاندیشند بلکه توهم اندیشیدن در آنها و عمل کردن به اندیشههایشان نیز چیزی جز آن نیست که توسط خود سیستم برنامهریزیشده است. بنابراین میشود فیلم ریپومن را فیلمی اعتراضی به نظام سرمایهداری دانست که در آن سرمایهدارها جانشین خدا شده و خود را مالک نخست همه چیز و همه کس میدانند و چون این نوع نگاه کردن از جانب مابقی افراد جامعه خلاف کرامت و شرف انسانی است طبیعی میشود که افراد جامعه با اعلام اعتراض نسبت به این سیستم بقای آن را تهدید کنند و در جهت بر اندازی این نوع نگاه سرمایه گرایانه به انسان از هیچ اقدامی حذر نکنند . اینجاست که سرمایهدارها یافتهاند به کمک ابزار رسانه میتوانند به کنترل ذهن انسانها بپردازد و با القای این که افراد همه ازاد و برابرند و با گرفتن مالکیت نخست از خدا، در اذهان این توهم را ایجاد کنند که هر کس نسبت به مال و جان خود مالکیت نخست دارد و وقتی این وهم در جامعه نهادینه شد حال خود به عنوان مالکان نخست بر همه چیز و همه کس با تنظیم قوانینی دست به فرمان روایی بر جامعه و ثروتاندوزی میزنند.
فیلم ریپومن تلفیقی جالب از ابزار تکنولوژی ، روح کاپیتالیسم و هدف جذب سرمایه است که این موارد را بر خلاف ارزش انسانیت ، نیاز و عشق میداند به طوری که این موارد را روبه روی هم و نابودکنندهی یک دیگر نشان میدهد و در انتها هر گونه تقلا برای شکست دادن کاپیتالیسم به دست انسانیت و عشق را کاری عبث و شکسته خورده به تصویر می کشد و به موازات آن، این شکست را پیروزی برای خود کاپیتالیسم میداند پیروزی که کاپیتالیسم به لطف کنترل اذهان به آن دست مییابد .