عشق چیست?
شاید در تعریف عاشقانهی عشق بتوان گفت : عشق آتش سوزان است و دریای بی کران است؛ هم جان است و هم جان را جان است و قصّه بی پایان است و درد بی درمان است. عقل در ادراک او حیران است و دل در دریافتِ او ناتوان است، نهان کننده عیان است و عیان کننده نهان است، روح روح است و فتح فتوح است.
اما به راستی حقیقت عشق چیست ؟ عشق را چگونه میتوان تعریف کرد ؟ عشق کلمهی ایست که تنها یک کلمه نیست بلکه دنیایی ست که زبان قاصر از تعریف آن است و چه خوش مولانا زبان را عاجز از بیان عشق میداند و میگوید :
علت عاشق ز علتها جداست
عشق اصطرلاب اسرار خداست
عاشقی گر زین سر و گر زان سرست
عاقبت ما را بدان سر رهبرست
هرچه گویم عشق را شرح و بیان
چون به عشق آیم خجل باشم از آن
گرچه تفسیر زبان روشنگرست
لیک عشق بیزبان روشنترست
چون قلم اندر نوشتن میشتافت
چون به عشق آمد قلم بر خود شکافت
اما در ریشه شناسی کلمهی عشق، عشق از عشقه گرفته شده و آن گیاهی است به نام لبلاب، چون بر درختی پیچد آن را بخشکاند. عشق صوری درخت جسم صاحبش را، خُشک و زردرو میکند، اما عشق معنوی بیخ درخت هستی اعتباری عاشق را خشک سازد و او را از خود بمیراند. بر این اساس است که عدهی عشق را در لغت افراط دوست داشتن و محبت تام معنی کردهاند.
یونان باستان
در یونان باستان عشق را به 5 قسم زیر تقسیم بندی کرده اند:
- عشق شهوانی: (اروسeros-): عـشق بـه زیبایی و فاقد منطق - عشق فیزیکی که به واسطه جذابیت و کششهای جسمانی و یا ابراز آن به طور فیزیکی نمایان میگردد، همان عشق در نگاه اول که با شدت آغاز شده به سرعت فروکش میکند.
- عشق برادرانه: (فیلوphilo-): عشق به معنای پرهیزکارانه و بی عرضانه بودن که توسط ارسطو پرداخته شده و گسترش یافته است این عشق مبتنی بر پیوند مشترک است، عـشقی کـه بـر پـایـه وحـدت و هـمـکاری بـوده و هـدف آن دسـتـیـابی بـه منافع مشترک میباشد.
- عشق وفادارنه: (اگیپagape-): عشق نوعدوستانه ی که منجر به انجام دادن کاری بدون چشم داشت میشود. در یونان مدرن از این وازه برای بیان فعل عشق استفاده میشود.
- عشق دوستانه (استورگstorge-): به محبت طبیعی اطلاق میشود که نمونه ی بارز آن را می توان در رابطه ی پدر و مادر به نسبت فرزند خویش مشاهده کرد. این قسم از عشق فاقد شهوت بوده و صمیمانه و متعهدانه است.
- عشق مهمان نوازانه (زینیا-( Xenia : مهمان نوازی یک عامل بسیار مهم در یونان باستان بوده است که آثار آن را می توان در ادبیات به جا ماده از آن دوران به ویژه در آثار هومر مشاهده کرد. این عشق به رابطه ی بین میزبان و میهمان اطلاق میشود که در آن میزبان بی دریغ از میهمان خود پذیرایی می کند.
غرب مدرن
همچنین جامعه شناس غربی جان لی در رساله ی تحت عنوان رنگ عشق (در سال 1973) بر اساس تمایلات روزمره ی مردم در عاشق پیشگی عشق را به شش قسمت تقسیم کرد :
- عشق جسمانی یا شهوانی: تجمسی کلیشه ی از عشق رومانتیک که در آن لذت بردن از زیبایی محوریت دارد. این سبک از عشق مشابه eros در تفکر یونان باستان است و تمایلات نفسانی و جسمانی شدیدی را می طلبد.
- عشق تفننی : این عشق که تحت عنوان لودوس (ludus) از آن یاد میشود، عشقی گذرا است که در آن افراد به عشق به عنوان یک بازی نگاه می کنند که در آن هر کس به دنبال لذت بیشتر است. از ویژگی های این عشق می توان به کوتاه مدت بدون آن و عدم پایداری اشاره کرد. در این عشق فرد عاشق پیشه می تواند شرکای عشقی متعددی داشته باشد. همچنین در این نوع از عشق فرد بعد از جدایی از شریک خود می تواند بلافاصله به رابطه ی جدید تن در دهد.
- عشق دوستانه :این عشق که تحت عنوان استورجیک (Storgic) از آن یاد میشود نزدیکی معنایی با عشق برادرانه (فیلوphilo-) دارد. اساس این عشق احترام و درک متقابل میان افراد است. رابطه ی جنسی در این قسم از عشق به نسبت مدل های دیگر اهمیت بسیار کمتری دارد.
- عشق منطقی : از این عشق تحت عنوان عشق پراگما (pragma) یاد میشود. این عشق نوعی ائتلاف بر سر منافع مشترک است که در آن طرفین همدیگر را بر اساس صفت های سازگار خویش به گونه ی انتخاب می کنند که در نهایت بتوانند به هدفی مشترک دست یابند. در این عشق رابطه ی جنسی در درجه ی دوم اهمیت قرار دارد و به آن تحت عنوان پاداش و یا وسیله ی برای بقا نسل نگاه میشود.
- عشق افراطی: از این عشق تحت عنوان عشق مانیا (mania) یاد میشود. در این عشق حس مالکیت در میان افراد وجود دارد به طوری که فرد عاشق نسبت به معشوقه ی خود وسواس و غیرت به خرج میدهد. در این عشق ازدواج به عنوان سند مالکیت مورد نظر قرار گرفته میشود. در این عشق از خیانت اجتباب میشود و کشف شدن اختیار بسیار هراس انگیز است.
- عشق نوع دوستانه : این عشق قرابت معنایی نزدکی به وفادارانه(agape) دارد. در این عشق شرکا به یکدیگر به عنوان یک نعمت نگاه می کنند و همواره به هم متعهد هستند. در این عشق نگرش افراد به یکدیگر بسیار امرزنده و فداکارانه است. این عشق که در آن سخاوت مندی یک ارزش است، افراد در یک تعهد بی قید و شرط نسبت به یکدیگر قرار دارند و از هیچ فداکاری دریغ نمی ورزند.
شرق و اسلام
اما در شرق تقسیم بندی های دیگری نیز برای عشق وجود دارد. کنفسویس در تعریف از عشق (REN) به عنوان یک فضیلت انسانی این گونه می گوید که : عشق یعنی ندیدن چیز های باطل، نگفتن چیز های باطل، نشنیدن چیز های باطل و مشغول نشدن به کار های باطل است. همچنین در تقسیم بندی عشق در شرق به شکل عام و اسلام به شکل خاص میتواند تقسیم بندی های زیر را مشاهده کرد:
- عشق طبعی : در عشق طبعی عاشق معشوق را از برای خود خواهد.
- عشق روحانی : در عشق روحانی عاشق معشوق را هم از برای خود و هم از برای معشوق خواهد.
- عشق الهی : در عشق الهی عاشق معشوق را نه برای خود بلکه برای معشوق می خواهد.
- عشق عرفانی: عارفان معتقدند که عشق موهبتی الهی است که خداوند به بسیاری از بندگانش هدیه داده است. و عجز پارهای از بندگان در درک آنرا به عدم صیقلی آینه روح آنها نسبت میدهند.
اهل کلام، با قبول ناسازگاری کلی میان خالق و مخلوق، عشق بنده به خداوند را انکار میکنند. بدان جهت متکلمان هر جا در قرآن لفظ حُب و مشتقاتش را دیدهاند آنرا تاَویل به تعظیم خداوند و اطاعت از دستورها و فرمانهای او کردهاند، حال آنکه عرفاً از جمله مولانا عقیده دارند که نه تنها عشق بنده به خداوند میسر است بل جز خدا کسی قابل عشق ورزی نیست.
- عشق حقیقی : منظور از عشق حقیقی، رسیدن به کمال مطلق و وصول به معشوق حقیقی و ازلی یعنی خداوند است، چرا که ما از خداییم و به سوی او باز میگردیم. این نوع عشق، عشقی است که در آیات قرآن به محبت تعبیر می شود. مانند: والذین آمنوا اشدّ حبا لله آنانکه ایمان آورده اند، در دوستی خدا سخت ترند.
- عشق مجازی : عشق مجازی آن است که به غیر خدا و اولیاء او تعلق داشته باشد و خود به دو نحوه اعتبار می شود: عشق عفیف و حیوانی.
عشق عفیف: عشق عفیف به عشقی گفته میشود که مبدأ آن شباهت و همسانی نفس عاشق با نفس معشوق در ذات او باشد. در این عشق، عاشق بیشتر به روشهای معشوق و آثاری که از او صادر میشود اهتمام دارد. نتیجة این عشق این است که نفس را نرم و پُر شوق و وجد قرار میدهد. رقّتی ایجاد میکند که عاشق را از آلودگیهای دنیایی بیزار میکند. آن عشق مجازی که گفته میشود راه رسیدن به عشق حقیقی است، عشق عفیف است، البته آن هم در بستر مشروع خود، زیرا کسی که خواستار نزدیکی و قرب به خداوند است نمیتواند با پیمودن راهی که مورد قبول او نیست به این مقام برسد.
عشق حیوانی : عشق حیوانی، عشقی است که منشأ آن، شهوت جوانی است و طلب لذت و کامجویی بوده بیشترین عامل جذب و کشش عاشق، شکل و شمایل و حسن و زیبایی معشوق است و جذابیّتهای جسمانی و ظاهری در آن نقش اساسی را بازی میکند. این عشق ناشی از استیلای نفس امّاره بوده، و بیشتر اوقات (اگر کنترل نشود) همراه با فجور، مفاسد و انحرافات اخلاقی است.