سیاست گذاری با طعم ولنتاین
در بررسی آسیبهای ورود نگاه غربی به مسئلهی عشق به درون نگاه شرقی مشکلاتی را اعم از فروکاست مفهوم و گرمای عشق و همچنین گسترش مصرف گرایی را مورد بررسی قرار دادهایم. اما آیا ورود به مسئلهی عشق یک نگاه یک طرفه است که در آن عشق غربی به عشق شرقی تحمیل کشته و کم کم بر آن غالب شده است!؟
مطمعنا جواب این سؤال خیر است زیرا که وسعت و عمق عشق در خاستگاه شرقی آن بسیار گستردهتر از نگرشهای غربی است. پس چگونه میشود که یک نگاه سطحی به عشق تا این میزان میتواند به تارو پود نگاه هستی شناسانه ی به عشق ورود کرده و آن نگاه را به مصادرهی خود درآورد. جواب این سؤال را باید در کاستیهای فرهنگی خود جست و جو کنیم و توجه به این موضوع داشته باشیم، زمانی که سیاست گذاریهای فرهنگی ما به سمت غربی شدن انحراف پیدا کند و ارزشها و الگوهای کهن ما به دست فراموشی سپرده شود، دیگر مجالی برای تنفس مفاهیم والای شرقی و اسلامی باقی نمیماند زیرا که ما با غبار آلود کردن فضای جامعه باعث محو شدن این مفاهیم گشتهایم به طوری که شاید این مفاهیم هنوز در چند قدمی ما باشند، اما به علت ندیدن آنها دیگر به آنان توجهی نداریم. شاید شاخصترین ضعفهای فرهنگی ما که در عصر حاضر به آن مبتلا گشتهایم را بتوان در موارد زیر مورد بررسی قرار داد:
افزایش سن ازدواج :
خانواده را میتوان مطمئنترین کانون برای پاسخ گویی به فطرت محبت جویی آدمی دانست. اسلام، خانواده را به عنوان یک هدف واسطهای در نظر میگیرد تا در پرتو آن به اهداف بعدی خود نایل آید. در واقع از دیدگاه اسلام تنها با تشکیل خانواده میتوان به اهدافی خاص دست یافت و هیچ مسیری برای رسیدن به آن اهداف، جز از طریق خانواده وجود ندارد. به عنوان مثال، تأمین محبت و مودت، یکی از اهداف اسلام از ازدواج است؛ اما این هدف به صرف ازدواج و تنها از طریق این قرارداد و پیمان به دست نمیآید. از دیدگاه اسلام، محل ارزانی نمودن محبت و مودت تنها کانون گرم خانواده است. اینگونه است که تشکیل خانواده آنچنان از دیدگاه اسلام مهم و ضروری جلوه میکند که پیامبر اسلام در حدیثی میفرماید :
همسرداران ، بهترین امّت من ، و بى همسران ، بدترین امّت من هستند . (جامع الأخبار : ص 273 ح 748 ، بحار الأنوار : ج 103 ص 221 ح 32)
حال این که امروز به سبب سیاست گذاریهای نادرست مانند طولانی کردن دورهی تحصیل و اشاعهی مدرک گرایی، سربازی اجباری، تولید محصولات سینمایی اغوا گر و موارد بسیار دیگر سدهای بسیاری اعم از ذهنی و عینی را مقابل جوانان این کشور قرار دادهایم سدهای که همگی با یکدیگر جمع بسته شده و باعث افزایش سن ازدواج گردیده است.
در نتیجهی افزایش سن ازدواج است که جوانان فرصت طلایی عمر خود را به جای مصرف کردن در خانوادهی که خود تشکیل دادهاند صرف عیاشی گری ها میکنند. حال ان که این جوانان اگر در نگاه خرد نگر در زندگی شخصی خویش باعث تباهی جامعه و گناه شوند اما مسئولان و سیاست گذارانی که با سیاستهای خود باعث ایجاد سدهای در مقابل جوانان برای تشکیل خانواده شدهاند و آنها را ناخواسته به سمت فساد سوق دادهاند در شکل کلان و عمده دچار خطا و گناه شدهاند.
فطرت محبت جوی انسان و غریزهی جنسی انسانها نمیتوان با افزایش سن ازدواج سرکوب و یا غیر فعال کرد. بلکه افزایش سن ازدواج باعث آن میگردد که جوان حق و نیاز طبیعی خود را از راههای دیگر جست و جو کند راههایی که سوغات اصلی آن گرایش بیشتر و بیشتر به سمت غربی شدن در مسئلهی عشق است.
تجمل گرایی:
در دین اسلام همواره بر آراستگی تاکید شده است به همین منظور انسانها در قرآن به استفاده از زینتهای خدا و آنچه که حلال آفریده است دعوت شدهاند. اما از سوی دیگر خداوند متعال انسان را از تجاوز و حد گذراندن در استفادهی از نعمتها نفی میکند این چنین است که در سوره مائده می خوانیم :
ای کسانی که ایمان آوردهاید! چیزهای پاکیزه را که خداوند برای شما حلال کرده است، حرام نکنید و از حد تجاوز ننمایید؛ زیرا خداوند، متجاوزان را دوست ندارد.
بنابراین استفاده از زینت و زیبایی اگر در حد اعتدال باشد هیچ اشکالی ندارد، ولی بسیاری از مردم در جریان زندگی، راه افراط را در پیش میگیرند، و به بهانههای گوناگون رو به تجمل گرایی میآورند، به همین خاطر قرآن کریم بلافاصله مسلمانان را از زیادهروی و اسراف و تجاوز از حد، بر حذر داشته و نهی میکند و میگوید:
ای فرزندان آدم! زینت خود را به هنگام رفتن به مسجد با خود بردارید و بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید که خداوند اسراف کنندگان را دوست ندارد. (الأعراف/سوره۷، آیه۳۱.)
نتیجهی مستقیم تجمل گرایی دنیایی دیدن همه چیز است . جامعهی که خوی کاخ نشینی و تجمل گرایی در آن گسترش پیدا کند فساد در آن نهادینه میشود زیرا که حقیقت را فقط در ظاهر و زرق و برق هر چیز جست و جو میکند اینجاست که قرآن در الحدید/سوره۵۷، آیه۲۰. خطاب به همچین جامعهی میفرماید: بدانید که زندگی دنیا بازی و سرگرمی و تجملپرستی و فخرفروشی در میان شما و افزون طلبی در اموال و فرزندان است. و دنیا جز متاع فریب نیست.
عشق نیز از این قاعده مستثنا نیست بلکه تجمل گرایی تأثیر مستقیمی در نگرش عاطفی افراد میگذارد. با افزایش خوی تجمل گرایی است که معنی عشق از ابعاد فرا مادی خود به زیر کشیده میشود و به شکل مادی در میآید اینجاست که در جامعهی که عشق را جوهرهی هستی شناسی میداند عشق رو به کاستی میگذارد و به جای بروز داده شدن در قلب افراد در جیب آنان ظاهر میشود و خود را بروز میدهد. در بررسی آسیب شناسانه به این مسئله است که شاهد رواج یافتن روز ولنتاین در جامعهی ایران هستیم روزی که افراد علاقه و محبتت خود را با خریدن کالاهای لوکس و گران قیمت به یکدیگر ابزار میکنند روزی که در آن هرچه هدیهی خریداری شده گران قیمت تر باشد نشانهی آن است که عشق و محبت بیشتری میان افراد وجود دارد.
از این روست که گسترش سیاستهای که منجر به تجمل گرایی در جامعه میشود نهایتاً جامعه را به سمت غربی شدن و ورود نگاه غربی به مسئلهی عشق در شرق سوق میدهد.
نادیده گرفتن ارزشها
در زبان عام مردم اصطلاحی وجود دارد تحت این عنوان که : زمانی که ارزشها عوض شود عوضیها با ارزش میشوند. اما به راستی مسئولیت حقیقی عوض شدن ارزشها به دوش کیست آیا تنها و تنها مقصر معرفی کردن رسانههای غیر بومی (ماهواره) پاسخ صحیح به این پرسش است!؟ مطمعنا جواب این سؤال خیر است زیرا که فرهنگ غنی ایران بسیار پربارتر از فرهنگ تهاجمی از سمت غرب میباشد و عملاً مصادرهی راحت آن توسط فرهنگ غرب دور از منطق به نظر میرسد. اما به راستی چگونه میشود که امروز رسانههای غ:8.9ر بومی با نفوذ به فرهنگ ایرانی – اسلامی باعث عوض شدن ارزشهای باستانی ایرانیها شدهاند؟ آیا غیر از این است که سیاست گذاریهای داخلی ما بزرگترین حامی معنوی برای رسانههای غیر بومی به منظور تهاجم فرهنگی به ایران بوده است.
متأسفانه سیاست گذاریهای نادرست در امور فرهنگی و به موازات ان استفاده از افراد غیر متعهد در امر تولیدات سینمایی، امروز جامعهی اسلامی ایران را به سمتی برده است که برگزاری جشنهای مانند جشن ولنتاین در ایران نه تنها مورد سرزنش قرار نمیگیرد بلکه سینمایی ایران دریچهی را برای نفوذ این قبیل جشنها باز کرده است که بسیاری از جوانان تبریک نگفتن ولنتاین را نشانهی از عقب افتادگی تلقی میکنند اینها همه در حالی است که ذر فرهنگ ولنتاین تعریفی که از عشق عنوان می میشود بسیار عقب افتادهتر از تعریفی است که در شرق از عشق بیان میشود.
تغییر نگاه به نقش زن در جامعه
زن به عنوان یک انسان تحت عنوان اشرف مخلوقات در نظام هستی برگزیده شد تا دوشادوش مرد راه سعادت را از طریق خلیفهالله بودن طی کند.
اما در جامعهی مدرن امروز نگاه به زن رنگ و بویی جدید به خود گرفته است، به طوری که زن که پیش از این به عنوان مادر مورد ستایش بود اکنون به عنوان کالایی به آن نگاه میشود که نقشی جز سودآوری برای نظام سرمایهداری ندارد نقشی که در محترمانهترین شقوق خود از زن یک نیروی کار و کارگر اجتماعی میسازد که حقوق اجتماعیاش محدود در نظام مالی است که در آن کار میکند. متأسفانه این نوع نگاه به زن به واسطهی سیل عظیمی از مسئولان کشوری که مدت تحصیلات خود را در سیستمهای آموزشی نظامهای سرمایه داری در غرب گذراندهاند در ایران اسلامی نیز رواج پیدا کرده است. رواجی که نشانههای ان را در جای جای نظام اسلامی ایران به شکلهای مختلف میتوان مشاهده کرد. در اثر این تغییر نوع نگرش به جایگاه زن در جامعه است که عشق در تعریف غربی آن بر عشق از نگاه شرقی چیره میشود و زن که روزی به واسطهی مهر مادریش و به واسطهی نقش مهمش در جامعه سازی مورد ستایش قرار میگرفت امروزه تنها به عنوان یک ماشین اقتصادی به آن نگاه میشود از این روست که در فرهنگ ولنتاین با زن به عنوان یک سیستم ارگانیکی مالی برخورد میشود که راضی نگه داشتن ان به واسطهی خرید کالاهای گران قیمت و لوکس برای او است فرهنگی که به پیروان خود را اینگونه آموزش میدهد : برای نشان دادن محبت بیشتر خود پول بیشتری را هزینهی معشوق خود کنید.
--
هفت هشت سال پیش بود تو کلاس زبان استاد گفت : تو فرنگ وقتی میخوان از یه خانمی تعریف کنن میگن س ک س ی هستی
اون موقع ما همه تعجب کردیم که ای وای چه حرفا!!!
اما الان بین جوونای ایران هم این حرفا جا افتاده و خیلی عادیه و اگر تعجب کنی بقیه متعجب میشن