ناامیدی

 شکست مانع پیشرفت و موقعیت نیست، این ناامیدی است که در برابر به نتیجه رسیدن سد قلبی و فکری ایجاد می‌کند.

حرص

انسان در طول زندگی خود نسبت به مسائل و عوامل مختلف حرص می‌ورزد.

حرص باعث می‌شود انسان از درون دچار فروپاشی شود.

قناعت تنها نقطه پایان حرص است.

دوستی

با خیلی‌ها می‌شود دوست شد و با بعضی‌ها نیز می‌شود صمیمی شد اما عده‌ی قلیلی هستند که در نهایت برایمان می مانند.

 

 

خم شدن

ادم یکی رو میبینه که خیلی خوبه، از نگاهش خوب بودن رو حس می کنه، ناگهان یاد چیزی می افته که می تونست باشه، خم میشه، میشکنه تا نشکونش

هزینه ی شکست و پیروزی

هزینه‌ی که برای رسیدن به موفقیت انجام می‌دهیم خیلی وقت‌ها از اصل شکست خوردن هم برای ما گران تر تمام می‌شود.

قلب

وقتی از یاد می برند قلب داری یادت باشه که قلب دارند.

تنهایی ...

تنهایی یعنی با خود نیز غریبه بودن

تصمیم و احساس

با / بدون احساسات نمی‌شود تصمیم گرفت زیرا :

اگر احساسی تصمیم بگیریم در نهایت قلبی را می‌شکنیم.

اگر به همه چیز از دریچه‌ی احساسات بنگریم در نهایت قلبمان می‌شکند.

اگر هیچ احساسی در تصمیم‌گیری‌ها نباشد هیچ‌وقت هیچ قلبی به دست نمی‌اید.

اگر بدون احساسات به دنیا بنگریم هیچ‌وقت کسی قلب ما را به دست نمی آورد.

نسبت ثروت با رفاه و خوشبختی

پول می‌تواند عامل رفاه باشد، ولی لزوماً علت خوشبختی نیست.

 

رفاه  به معنی برخوردار بودن از هر آنچه داشتنش برای قشر آسیب‌پذیر محال و برای قشر متوسط آرزو است. رفاه ناشی از ثروت و پول در انسان حرص و طمع برای بیشتر داشتن را تشدید می‌کند. در نتیجه‌ی این حرص و طمع برآمده از رفاه مادی، دغدغه‌های فکری گسترش پیداکرده و نارضایتی‌ها را به دنبال می‌آورد.

خوشبختی به معنی احساس رضایت است. فرد خوشبخت کسی است که در خود احساس رضایت بکند. در نتیجه افراد حریص هیچ‌وقت راضی نیستند و عدم رضایت آنها باعث می‌شود در هر مرحله‌ی که باشند احساس خوشبختی نداشته باشند.

شروع انجام کار

 

وقتی برای شروع به انجام یک کار حداقل آمادگی در من وجود نداشته باشد میدانم انجام آن کار اشتباه است.

وقتی برای شروع یک کار به حداقل آمادگی رسیدم. بدون عجله در آن کار مقدمات انجام آن را فراهم کنم.

وقتی برای انجام یک کار به آمادگی نسبی رسیدیم آن کار را انجام می دهم.

آمادگی مطلق ممکن است تا زمان مرگ نیز فراهم نشود.

و تنها وقتی برای انجام دادن یک کار دیر است که دیگر زنده نباشیم.