ظاهر هر چیز عمق آن چیز نیست. هر چیزی، عمقی دارد فراتر از ظاهر و هر عمقی معنای دارد گاه برعکس ظاهر
همانند نگاه کردن به یک لبخند و حس کردن یک بغض
برگ برنده همان توان بالقوه است که اگر درست استفاده بشود آن را میتوان به منظور پیش برد اهداف خود به توان بالفعل تبدیل کرد. پس مهمترین قسمت پیش برد اهداف نحوه استفاده از توان بالقوه به منظور احسنت فعال کردن آن است. یک برنامهریزی حسابشده برای رسیدن به مطلوبترین نتیجه میتواند میزان پتانسیل هر چیزی را برای توان بالقوه بودن مشخص سازد. و استفاده از بهترین روش میتواند باعث گردد هر توان بالقوه ی حتی در مقیاس کوچک به یک توان بالفعل فعال تبدیلشده و در نتیجه به سرانجام یک موفقیت بزرگ برسد.
هر تعامل از قسمتهای متفاوت و متنوعی تشکیل شده است، اما تمام تعاملات به یک پایان ثابت ختم میشوند و آن لحظهی خداحافظی است. اهمیت بخش پایانی از آن جهت است که قسمت اعظمی از بازخورد نسبت به تعامل در این قسمت انعکاس پیدا میکند.
تمام افرادی که انسان با آنها در تعامل است میتوانند دشمن بالقوه ی به حساب آیند. درحالیکه بخش عمدهی از این افراد دوستان بالفعل شخص نیز محسوب میشوند. هنر هر فرد در کنترل شرایط است به گونهی که هیچوقت دوستان بالفعل تبدیل به دشمنان بالفعل نشوند و همواره نیز نسبت به جامعه پیرامون جذب حداکثری صورت بگیرد.
یک تصمیم هر اندازه از اهمیت بیشتری برخوردار باشد درست و کامل به ثمر رساندن آن دشوار تر است. هنر تصمیمگیرنده رسیدن به مطلوبترین نتیجه نیست هنر تصمیمگیرنده در انتخاب بهترین تصمیم برای رسیدن به بهترین نتیجه است حتی اگر آن نتیجه در نهایت تمام و کمال به دست نیاید!
هر اتفاقی، اتفاقی نیست. همهی رویدادها فلسفه و حکمتی پشت خوددارند، اما زمانی که از درک آن عاجز باشیم رویداد به وقوع پیوسته را اتفاقی تلقی میکنیم.
در هر تعامل نوع رفتار پیاده شده تأثیراتی از خود به جا میگذارد. یک وجه از این تأثیرات را میتوان در اغوا و ارشاد طرف مقابل مشاهده کرد. در یک تعامل متداوم رفتاری و گفتاری دو طرفه، در ابتدا تأثیر کردار و فعل بر روی رویهی سطحی شخصیت مورد نظر اعمال میشود. در این مرحله گاها حتی مشاهدهی تأثیر گذاشتهشده غیرممکن است، با تداوم نوع رفتار این تأثیر کمکم به عمق شخصیتی طرف مقابل نفوذ کرده و تأثیر خود را هرچه موثر تر میگذارد، در ابتدای این مرحله مشاهدهی تغییرات اولیه ناشی از تأثیرگذاری کردار بر روی مفعول مورد بحث امری بدیهی است. در نتیجهی فرمول فوق نوع شوخیهای ساده، رفتارهای اباحی گرایانه ی عرفی میتوانند در کوتاه مدت و به شکل عمیق در بلندمدت منجر به حیا زدایی بشوند.
جملاتی که هر فرد میگوید شامل سه وجه است :
درجهی اول اهمیت بر نفس عمل و حرفی است که گفته میشود پس اشراف و آگاهی به نفس هر عمل باید مورد توجهی ویژه باشد، در نهایت باید جوری عمل کرد که در عین رساندن منظور خود و انتقال انچه میخواهیم، از حرف ما نیز آن برداشتی بشود که مد نظر ما میباشد.