ن وَالْقَلَمِ وَمَا یَسْطُرُونَ ( وبلاگ قلم)

محلی برای متمرکز کردن تمام فعالیت های که در فضای سایبر و یا خارج از آن دارم.

ن وَالْقَلَمِ وَمَا یَسْطُرُونَ ( وبلاگ قلم)

محلی برای متمرکز کردن تمام فعالیت های که در فضای سایبر و یا خارج از آن دارم.

ن وَالْقَلَمِ وَمَا یَسْطُرُونَ ( وبلاگ قلم)

«قومی متفکرند اندر ره دین// قومی به‌گمان فتاده در راه یقین// می‌ترسم از آن‌که بانگ آید روزی// کی بی‌خبران راه نه آن‌ است و نه ‌این»

حکیم ابوالفتح عمر بن ابراهیم خیام نیشابوری


«عسی أن تکرهوا شیئا وهو خیر لکم وعسی أن تحبّوا شیئا وهو شرّ لکم والله یعلم و أنتم لا تعلمون».
(بسا چیزهایی که شما نمی پسندید ولی آن به خیر وصلاح شماست وبسا چیزهایی که شما دوست دارید ومی پسندید ولی آن برای شما مایه شر وبدی است. وخداوند می داند وشما نمی دانید).

۳۲ مطلب با موضوع «سیاسی، اجتماعی» ثبت شده است

فرهنگ نوروز در هم تنیدگی زیادی با فرهنگ نو شدن دارد. نو کردن اخلاق، روش و نوع نگاه در ابعاد فرهنگی و... از مثال‌های این نو شدن‌ها است. اما تجلی ظاهری این نو شدن در گزاره‌های مانند خانه تکانی و خرید پوشاک جدید نمایان می‌گردد. لذا در این یادداشت سعی بر بیان این نکته است که چگونه خرید لباس نو می‌تواند علاوه بر نو کردن ظاهر انسان مانع از گسترش پدیده‌ی مصرف گرایی شود و به دنبال آن مقدمات رشد معنوی انسان را نیز فراهم کند.

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ فروردين ۹۳ ، ۱۰:۲۰
faraz sabahi

پس از بررسی تعریف عشق در مطالب دیگر پرونده و آن هنگام که دانستیم چه تفاوت‌هایی ما بین دیدگاه غربی به عشق به نسبت دیدگاه شرقی وجود دارد به سراغ آقای دارابیان کارشناس مسایل فرهنگی رفتیم و در گفت‌وگو با ایشان به بررسی بخشی از آسیب‌های ورود نگرش غربی به شرق در حوزه‌ی عشق پرداختیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ اسفند ۹۲ ، ۲۳:۴۵
faraz sabahi

در بررسی آسیب‌های ورود نگاه غربی به مسئله‌ی عشق به درون نگاه شرقی مشکلاتی را اعم از فروکاست مفهوم و گرمای عشق و همچنین گسترش مصرف گرایی را مورد بررسی قرار داده‌ایم. اما آیا ورود به مسئله‌ی عشق یک نگاه یک طرفه است که در آن عشق غربی به عشق شرقی تحمیل کشته و کم کم بر آن غالب شده است!؟

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ بهمن ۹۲ ، ۲۳:۱۹
faraz sabahi

در بررسی عشق از نگاه غربی همان‌گونه که در مطلبی تحت عنوان تاریخچه روز عشق عنوان شد ارتباط تنگاتنگی میان مفهوم عشق از نگاه غربی و فرهنگ برآمده از مسیحیت ساخته و پرداخته شده توسط کلیسا وجود دارد. از طرفی دیگر در تعریف و تقسیم بندی از عشق مشخص شد که عشق در شرق مفاهیمی ماورا آنچه در غرب است را پوشش میدهد. حال نگاهی داشته باشیم درباره ی آنچه از عشق در غرب و شرق می گذرد.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ بهمن ۹۲ ، ۱۰:۳۰
faraz sabahi

عشق یکی از کهن‌ترین ویژگی‌های انسان است. انسان از زمان دمیده شدن روح خدا در وجود گلی خویش عشق را تجربه کرده است از این روست که عشق را می‌توان گره خورده با وجود انسان دانست. تاریخ بشریت پر است از افسانه‌ها و داستان‌های کهن از عشق‌های شیرین یا جدایی‌های تلخ، داستان‌های که نه تنها هیچ گاه کهنه و فرسوده نشده‌اند بلکه همواره در جوامع مختلف تکرار شده‌اند و به عنوان سفیر عشق ورزی یک ملت آداب عاشق بودن را به ملل مختلف آموخته‌اند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ بهمن ۹۲ ، ۲۳:۲۵
faraz sabahi

شاید در تعریف عاشقانه‌ی عشق بتوان گفت : عشق آتش سوزان است و دریای بی کران است؛ هم جان است و هم جان را جان است و قصّه بی پایان است و درد بی درمان است. عقل در ادراک او حیران است و دل در دریافتِ او ناتوان است، نهان کننده عیان است و عیان کننده نهان است، روح روح است و فتح فتوح است.

اما به راستی حقیقت عشق چیست ؟ عشق را چگونه می‌توان تعریف کرد ؟ عشق کلمه‌ی ایست که تنها یک کلمه نیست بلکه دنیایی ست که زبان قاصر از تعریف آن است و چه خوش مولانا زبان را عاجز از بیان عشق می‌داند و می‌گوید :

علت عاشق ز علتها جداست

عشق اصطرلاب اسرار خداست

عاشقی گر زین سر و گر زان سرست

عاقبت ما را بدان سر رهبرست

هرچه گویم عشق را شرح و بیان

چون به عشق آیم خجل باشم از آن

گرچه تفسیر زبان روشنگرست

لیک عشق بی‌زبان روشنترست

چون قلم اندر نوشتن می‌شتافت

چون به عشق آمد قلم بر خود شکافت

اما در ریشه شناسی کلمه‌ی عشق، عشق از عشقه گرفته شده و آن گیاهی است به نام لبلاب، چون بر درختی پیچد آن را بخشکاند. عشق صوری درخت جسم صاحبش را، خُشک و زردرو می‌کند، اما عشق معنوی بیخ درخت هستی اعتباری عاشق را خشک سازد و او را از خود بمیراند. بر این اساس است که عده‌ی عشق را در لغت افراط دوست داشتن و محبت تام معنی کرده‌اند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ بهمن ۹۲ ، ۲۲:۳۱
faraz sabahi

زن به عنوان یک انسان تحت عنوان اشرف مخلوقات در نظام هستی برگزیده شد تا دوشادوش مرد راه سعادت را از طریق خلیفه‌الله بودن طی کند. جامعه‌ی بشری رشد و نمو خود را مدیون زنانی است که با ایفای نقش مادری خود نه تنها فرزندان شایسته را تربیت کرده‌اند بلکه در طول این تربیت جامعه‌های تراز را رقم‌زده‌اند. از این رو نگاه به زن یک نگاه مقدس است که برآیند ناشی از آن منتج به جامعه‌ی سازی می‌شود. بنابراین در تاریخ بشری ماهیت زن را نمی‌توان منفک از نقش مادری وی در نظر گرفت.

 اما در جامعه‌ی مدرن امروز نگاه به زن رنگ و بویی جدید به خود گرفته است، به طوری که زن که پیش از این به عنوان مادر مورد ستایش بود اکنون به عنوان کالایی به آن نگاه می‌شود که نقشی جز سودآوری برای نظام سرمایه‌داری ندارد نقشی که در محترمانه‌ترین شقوق خود از زن یک نیروی کار و کارگر اجتماعی می‌سازد که حقوق اجتماعی‌اش محدود در نظام مالی است که در آن کار می‌کند. نقشه زیر بیان‌کننده‌ی کشور های است که در آن به زنان بعد از تولد فرزندان مرخصی اهدا می‌شود. در حالی که امریکا به عنوان کشوری با سیستم لیبرال دموکراسی آموزه‌های نظام اقتصادی لیبرال را در جامعه‌ی خویش پیاده کرده است از زنان حق مادر بودن را گرفته و آنها به روبات های کارگر بدل کرده است، زیرا که نیمی از جمعیت جهان را زنان تشکل می‌دهد و این مخلوقات می‌توانند با کار کردن خود سود چشم‌گیری را برای اقتصاد به همراه بیاورند. در این نگاه سودمحور است که به زنان در آمریکا حتی یک روز نیز مرخصی زایمان داده نمی‌شود. از سوی دیگر در اسلام همواره به نقش مادری زن تاکید شده است و زن به عنوان یک مادر در اولویت و رأس امور قرار داده شده است در همین راستا است که پیامبر اسلام در توصیه‌ی خود به  ابوهریره ولی را مؤکدا به خدمت به مادر سفارش می‌کند. صحیح بخاری در این باره بیان  می‌کند : از ابوهریره روایت شده است که مردی به نزدیک رسول‌الله آمد و گفت: یا رسول‌الله، از مردم چه کسی را خدمت کنم؟ رسول گفت: مادرت را" مرد گفت: دیگر چه کسی را؟ رسول گفت: مادرت را. مرد بار دیگر پرسید: پس از او چه کسی را؟ رسول گفت: "مادرت را" چون برای بار چهارم مرد پرسید: دیگر چه کسی را خدمت کنم؟ رسول گفت: "پدرت را"

در جوامع مدرن با سیاست‌گذاری های سیستم لیبرالی و به‌واسطه‌ی خدمات گروه‌های فمینیستی، زن جایگاه اصلی خویش را گم کرده و به قهقرای سیستم اقتصادی سقوط کرده است، سقوطی که در ژرفای آن به زن از دو دریچه نگاه می‌شود دریچه‌ی اول کالای جنسی بودن زن و دریچه‌ی دوم نیروی کار انسانی بودن زنان است. این‌گونه است که زن به عنوان مادر از منشأ اصلی آفرینش خود قطع رابطه کرده و مهمی چون تربیت فرزندان و جامعه سازی را مورد غفلت قرار می‌دهد. زیرا که زن اکنون و در این نظام یا باید پاسخگویی فریاد های کودک خویش باید و یا فریاد های که از شغل و جامعه‌ی لیبرال بر سرش نازل می‌شود. این در حالی است که زن در عمل حق انتخابی ندارد و با سیاست‌گذاری های که صورت گرفته است ناچار است به فریاد های شغلی خود برسد و از کودک خویش غافل شود. غفلتی که نتیجه‌های زیان باری برای جامعه به همراه دارد. در همین راستا است که سیاست‌گذاران صهیونیستی راه برده کردن جوامع مختلف را در تمرکز بر مادر زدایی جوامع یافته‌اند و صراحتاً در پروتکل های خویش اذعان می‌کنند : "اگر می‌‌خواهیم نسل‌ آینده را تحت سلطه خود قرار دهیم باید خانواده را تخریب کنیم و محور اصلی خانواده که مادر است باید هدف قرار بگیرد." همین مسئله کلید این نکته است که چرا آمریکایی امروز استقلال خود را در برابر تفکر صهیونیستی در جهان از دست داده است و کاملاً به بردگی این تفکر در آمده است زیرا که اکنون بعد از سال‌ها تلاش تفکر مادر زدایی در آمریکا به گونه‌ی برای این محافل مثمر ثمر واقع شده است که دیگر حتی برای مادران یک روز نیز مرخصی زایمان در نظر گرفته نمی‌شود.

نهایتاً این کودکان جامعه هستند که آینده‌سازان و برکت آن جامعه به شمار می روند. کودکانی که در بدو تولد خویش با جدا شدن بند ناف آنها وابستگی فیزیکی خویش را با مادران خود از دست داده و از این لحاظ مستقل می‌شوند اما در حقیقت این آغازی است بر وابستگی بیشتر آنها در ابعاد عاطفی که این ابعاد حضور فیزیکی زن را به عنوان نقش مادی در کنار خود لازم دارد. تا مادران به این واسطه بتوانند رسالت تربیتی خود را به نحو احسنت به اجرا در آورند و فرزندانی آزاده و آزاداندیش را در جهت جامعه  سازی تربیت کنند.



۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ دی ۹۲ ، ۱۲:۰۵
faraz sabahi
 
یک عکس و چند نکته

1. در غرب اساساً هیچ وقت به صورت کامل مسئله‌ی خداشناسی درست درک نشده و به آن پرداخت نشده است. 
2. در ابتدا خورشید پرست بودند بعد به بت سنگی رو می‌آورند در نهایت با مجسم کردن خدا در قالب های مختلف به رب‌النوع ها می‌رسند و زئوس را خدای خدایان نام‌گذاری می‌کنند. بعد از میلاد مسیح، خود مسیح را به خدایی می گیرند و نهایتاً امروز پول را خدای خویش ساخته‌اند.
3. تصویر کنایه می زند به تفکر داروین و این که هیچ خدایی حقیقی وجود ندارد. و آن چیزی که اکنون به اسم خدا خوانده می‌شود ساخته و پرداخته‌ی ذهن بشر است که در طول تاریخ تجسم های مختلفی داشته است.
4. تصویر کنایه‌ی به این مسئله دارد که انسان به اقتضای زمانی که در آن زیست می‌کند هر چیز را که منشأ قدرت بشناسد به عنوان خدایی بر می‌گزیند. از این نظر تصویر کنایه به فطرت و ذات خداجوی انسان دارد.
5. تفکر داروین لزوماً به معنای نفی خدا نیست ولی کاملاً به نفع این تفکر مصادره شده است.
 
 

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۹۲ ، ۰۱:۵۴
faraz sabahi

فضای سایبر  به عنوان دنیای صفر و یک تعریف می‌شود، دهکده‌ی جهانی جای که فاصله‌ها را از حالت تعادل به حداقل در ظاهر و حداکثر در باطن رسانده است. دنیای ماتم‌زده‌های شاد دنیای مفاهیم جدید دنیای آدمک‌ها نه آدم‌ها دنیای مجازی هر چه که باشد در وهله‌ی اول حکم یک رابط را دارد، افراد به واسطه‌ی این رابط با هم در ارتباط و تعامل قرار دارند تعاملی نامتعادل تعاملی که در کنار نقاط قوتش و راه‌های جدید که پیش روی آدمی قرار می‌دهد آفت‌های نیز به همراه دارد محیط مجازی محیط دوست شدن‌هاست، محیط شکل‌گیری رفاقت‌های که شاید هیچ‌وقت فرصت تشکیل آن در محیط واقعی پیش نیاید محیط مجازی محیط نظر دادن‌ها و کامنت گذاشتن‌ها نظرهای که شاید هیچ‌وقت در دنیای واقعی گفته نشود در عرض این نقاط مثبت و نقاط مثبت دیگری که در ارتباط با این دنیا می‌تواند وجود داشته باشد نقاط منفی و ضعفی نیز وجود دارد، مانند عدم شناخت‌های صحیح و کامل ، عدم برداشت صحیح از رفتارها ، التقاط  نقش‌ها و ایجاد نقش‌های مجازی ،سو برداشت‌ها ، بیشتر از بایدها فهمیدن و نقص حریم خصوصی ، ریاکاری ، عادی‌سازی ناهنجاری‌ها و بزرگ نمای های غیرعادی از اتفاق‌های خرد و ... در دهکده‌ی دیجیتال همه افراد به صورت خانواده‌های چند صد نفره در کنار هم قرار می‌گیرند باسلیقه‌ها و دیدگاه‌های متفاوت اما حتی با وجود آن که این چند صد نفر زیر کلمه‌ی  واحدی به نام خانواده تجمع یافته‌اند اما این چند صد نفره بودن این خانواده‌ها آنها را از نظامی واحد و مشخص به نظامی سراسر دچار بحران و آنارشی تبدیل کرده است .
جامعه‌ی حقیقی بر اساس حقیقت بنا شده و در اثر ماده پدید آمده است، دارای اشکال چهارچوبمند و روابط قابل‌لمس است، در این جامعه نقش‌های مشخص با حق‌های معین کنار یکدیگر قرارگرفته‌اند، نقش‌های که جامعه‌های متعدد رو شکل می‌دهد. این اشکال جامعه در اثر تمایل آحاد مردم به سمت پارادیم های امانیستی یا تئویستی تحت عناوین و ایدئولوژی‌های متعدد به وجود می‌آید و در نتیجه‌ی آن در ابعاد بزرگ تر از خانواده جوامع ایدئولوژیک در قالب‌های لیبرالیسم و سوسیالیست و ...  شکل می‌گیرند پس این جوامع در عین نظام بندی مشخص دارای تنوع‌های متعدد هم هستند و این تنوع‌ها  معلول همین  نظام بندی‌ها است که همین امر باعث می‌شود جامعه در نتیجه آن خانواده و در طول آن  افراد از آشفتگی در امان باشند. 
در عرض این جامعه‌ی حقیقی دنیایی موازی به اسم جهان مجازی (یا دهکده‌ی جهانی) وجود دارد. این دنیای موازی مشابه انعکاس تصویر افراد در آینه  است، به گونه‌ی که افراد حقیقی چهره‌های مجازی را از خود در این آینه به نمایش در می‌آورند، به این صورت که فردی را که حقیقت دارد و از ماده تشکیل شده است را وجود حقیقی وی در نظر بگیریم تصویر این فرد در آینه می‌شود وجود مجازی آن شخص . در اینجا آینه در حکم دنیای موازی است، موازی به آن چیزی که حقیقت فرد نام دارد و یک انعکاس و جلوه‌ی خاص از تفکرات شخص اولیه‌ی است که ثانویه‌ی خود را در آینه رقم می زند. دقیقاً تفاوت این آینه با آینه‌های دیگر همین نکته است که آینه‌های واقعی دقیقاً تصویر شخص را انعکاس می‌دهند ولی آینه‌ی جهان موازی تصویری را از شخص اولیه نشان می‌دهد که آن شخص آرزوی دیدنش را دارد پس این بنیان دنیای موازی و این اصل تشکیل دهنده‌ی دهکده‌ی جهانی است. اساساً در این دنیا مجازی ما با ذهنیت افراد رو به رو هستیم نه با شخصیت افراد ، در نتیجه این که ذهنیت افراد قدرت پرواز دارد و هر کسی دوست دارد بهتر از آن چیزی که است به نظر بیاید. این دنیا بر اساس ذهنیت افراد از خودشان به وجود آمده است پس بر عکس جهان واقعی و به نسبت واقعیت کاملاً دچار انارشی می‌باشد از این رو در این جامعه در کنار آن که نظام بندی مشخصی وجود ندارد تنوع‌ها بسیار زیاد است، در نتیجه این تنوع‌های فاقد نظام بندی که بر اساس ذهنیت‌های فرا شخصیتی و بر مبنای آرزوها نه واقعیت‌ها بنا شده است جهان مجازی و اواتار به وجود می‌آید که ساختمان آن می‌شود دنیایی با اسکلت‌بندی از سو تفاهم‌های ناشی از کج فهمی‌ها و زیربنایی از عقده‌های افراد در دنیایی حقیقی ، و این گونه است که دنیای مجازی یک دنیای سراسر آشفتگی و غیرقابل اعتماد می‌شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۲ ، ۲۳:۱۳
faraz sabahi

 

در چند روز گذشته شاهد هجمه‌های قشری خاص به یک طرز تفکر هستیم. طرز تفکری که عنوان می‌کند انحراف از عزاداری می‌تواند ضربه‌ی سنگینی به اسلام بزند. تفکری که عنوان می‌کند دیوانه خطاب کردن خود سگ دانستن انسان و رفتارهای که موجب وهن و توهین است در سیره‌ی پیغمبران و امامان جای ندارد. تفکری که ایستادگی می‌کند در برابر مداحان کاسب کاری که برای اشک گرفتن از مردم هر سال الفاظ عجیب تر و سنگین تری را در مراسم خود به کار می برند. تفکری که ایستادگی می‌کند در برابر افرادی که به خاطر تمایل به اسطوره‌سازی، جایگاه «امام» را در «رهبری» به سوی «مقصد»، فراموش کرده، و امام را «مقصود» خودساخته‌اند . تفکری که در برابر عمل زدگی و پراگماتیسم مذهبی ایستادگی می‌کند تا جلوی افرادی را بگیرد که سیره‌ی معصومین را انگونه که خود می‌خواهند تفسیر می‌کنند و نه انگونه که باید و هست.

آه از گروهک‌های فرقان و صد آه از ترور‌های مانند ترور مطهری

 در برابر چنین تفکری طبیعی هم است که افرادی خود شریعت دان مانند شریعتمداری‌ها یا مثل کسانی که مراسم‌های عزا را دکان کاسبی خود کرده‌اند به تکاپو بافتند. زیرا که تاریخ همواره برای ابلهان تکرار می‌شود. گروهک فرقان عاملین شهادت مطهری دست به ترور وی زدند زیرا که اعتقاد داشتند تفکر مطهری و امام خمینی و دیگر متفکران دینی باعث قربانی شدن «ارزش‌های راستین تشیع سرخ علوی بود.» پس آنها به منظور «آزاد ساختن علی از اسارت آخوندیسم» دست به ترور اشخاص زدند. امروز همین گروهک فرقان با نام قرانی دیگر (صراط) پا به میدان گذاشته است و مدعی اسلام و ائمه شده است. صراط نیوز سایتی است وابسته به شریعتمداری که همانند روش کیهان و شریعتمداری خود را علامه‌ی دهر و تنها پشتیبان راستین قرآن، اسلام و نظام می‌بیند و می‌داند..

مطهری مردی بود که در زمان حیات خویش درک نشد، مردی بود که بعد از شهادتش بهشتی در مسجد هدایت اجازه‌ی سخنرانی درباره‌اش نیافت زیرا که گروه‌های خود حزب‌الله پندار مسجد را شأن آن نمی‌دانستند که درباره‌ی فردی منحرف مانند مطهری سخنرانی شود. مطهری مردی بود که بعد از شهادتش شناخته شد و هنگامی که دیگر دیر شده بود تمام گروه‌ها و گروهک‌های حزب‌الله او را به نام کام خود مصادره کردند و کتاب‌هایش را پرستیدند. این سرگذشت تکراری است که نسیب مطهری های زمان میشود.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ آذر ۹۲ ، ۱۸:۰۸
faraz sabahi